در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال سارا صراف | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 01:23:21
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
با درود و خسته نباشید به عوامل نمایش، من در روز افتتاحیه کار رو دیدم ونقدم رو بر این اساس مینویسم،


کار با ریتم خوبی شروع میشه بازی ها نسبتا روان و معلومه که این کار تمرینات مداومی رو طی کرده هر چند گاها اضافه کاری های بدن و انرژی کاذب در بازی ها دیده می‌شد اما در کل خوب بودن، داستان حول محور استودیو یی میگذره که هر کدوم از آدمهایی که درش وارد میشن دارای یک داستانک جدا اما مرتبط با صاحب استودیو هستن که کم کم یک روز عادی رو برای صاحب استودیو تبدیل به روزی کابوس وار میکنن و ما با شخصیت چند وجهی ایشون آشنا میشیم، در این بین سیر روایی داستان با ضرب آهنگ خوبی پیش میره و وجود چند شخصیت برتر از جمله آهنگسازی که در استودیو کار میکنه و از خبر حمله غریب الوقوع فضایی ها به کلی عنان از کف داده و رفتارهای بامزه ای از خودش بروز میده که هم تماشاگر رو به خنده وا میداره و هم در بزنگاه هایی که نمایش نیاز به تغییر تاکتیک داره در نقش ناجی ظاهر میشه.. همچنین نقش به اصطلاح مباشر صاحب استودیو که فردی به ظاهر هنر دوست اما در باطن لمپن و آب زیر کاه با نقشه های شوم برای صاحب استودیو هست و بار بصری زیادی رو در نمایش به دوش میکشه و به خوبی از پس نقش بر اومده، همچنین نقش های کوتاه اما بسیار خوب اجرا شده و بدون اضافه کاری دو بازیگر خانم که یکی نقش همسر سابق و به عرش رساندن صاحب استودیو را داشته و نوع پوشش جالبی داره و و یکی با لباس امروزی زن برادر صاحب استودیو و در اصطلاح دریده و آبرو برنده صاحب استودیو که لحن و صدای خوبی داره ، دو نقش موثر بعدی خانم آبدارچی استودیو هست که بازی روان و بدون اضافه کاری داره و بسیار خوب از پس نقش بر اومده و آخری ... دیدن ادامه ›› صدای شخصی که می‌شنویم اما او را نمی‌بینیم که به نظرم میتونست نقطه عطف این نمایش باشه و استفاده بیشتری ازش بشه مخصوصا جاهایی که برخی بازیگرها ریتم کار رو با مکث ها و اضافه کاری ها کند میکردن.. بازیگر نقش صاحب استودیو هم به غیر از یکی دو جا که کار سختی هم داشت بازی خوبی ارائه داد، کارگردانی کار هم بسیار عالی و مینیمال انجام شده بود و با اینکه بعضی از بازیگرها اولین تجربه خودشون رو روی صحنه انجام میدادن کارگردان بازی خوبی ازشون گرفته بود اما بخش هایی که میشه کمی نقد رو وارد دونست جاهایی از کار کسل کننده میشد و با اصطلاح از ریتم می‌افتاد مثلا پرده ای که همسر صاحب استودیو میاد مکثهای طولانی، دیالوگ های بی خودی که میتونستن گفته نشن و فقط اشاره ای میتونست گویای همه چیز باشه، حتی به نظرم میتونست یه دیالوگ تلفنی کوتاه باشه اما به نظر کارگردان میخواست از کلیه شاگرداش استفاده کنه 😉 یا بودن و نبودن شخصیت به ظاهر برنامه گذار و که اصلا معلوم نشد برای چه منظوری ورود و خروج کرد! که این هم میتونست با دیالوگهای اشاره ای منظورش رو برسونه، توی کار با یک سری المان گذاری ها از سوی کارگردان مواجه هستیم که کمی کار رو پیچیده میکنه مثل شخصیت پسرخاله صاحب استودیو که هم در کل ناظر بر اتفاقات روز هست و هم انگار برگ آس صاحب استودیو رو با خودش حمل میکنه و میشه برداشت های جالبی ازش بکنین، در کل با یه کار خوب و روایت مینیمال طرفیم که خوب از آب در اومده و ارزش دیدن داره، پیشنهاد میکنم این کار خوب رو از دست ندین.. (ص/ ر /ا /ف)
امشب کارو با خانواده دیدیم و واقعا تحت تاثیر قرار گرفتیم بازی روان خانم اول و خانمی که بچه سقط کرده بود (دیالوگ همراه حرکت) عالی بود کمی فلالفل فروش ضعیف بود در بازیگران مرد هم خورده آقای نیک آمیز و راستی خوب بودند کار ریتم خوبی دارد افسوس که اگر گروه فرم افراد حرفه ای تری بودند قطعا اثر کاملتری میدیدم در کل پیشنهاد میکنم ببینید این کار زیبارو
درود بر شما
ممنون از لطف و نظرى که نسبت به این نمایش داشتید
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
یاماها اثری خوب است در این شکی نیست..دیالوگ های پر پیچ و خم و عمیق ، ریتمی که به قصد ، کند جلو میرود و ادبیاتی مدرن به لحاظ بیان قصه..
از این موارد که بگذریم با اینکه کارگردان دقیقا می‌دانسته که چه میخواهد ،نظر شخصی من این است که به شخصه در تئاتر به دنبال چیزی بیش از دیالوگ شنیدنه صرف هستم،به نظرم یکی از دلایلی که تئاتر را از بدنه جامعه جدا کرده ،فقدان جلوه های بصری و حتی توجه به قاب و نور هست، ما با اثری رو به رو بودیم که به شدت نیاز به موسیقی داشت، جدای از انتخاب قطعه از خواننده قدیمی که البته انتخاب خوبی بوده، متاسفانه بقیه موسیقی ها انتخابی و الکن بودند، به نظر بنده ، این کار به شدت نیاز به موسیقی روایی خودش داشت نه موسیقی انتخابی ،و بسیاری از صحنه ها فقدان موسیقی حس میشد
در بخش بازی ها، بازی خانم لبخند و مازیار عزیز (صرف شنیدن دیالوگ و نه کار بدنی و ...) به نظرم چشمگیر بود و بدون اضافه کاری ..
در بخش کارگردانی هم به نظرم کهبد تاراج هوشمندانه از کارهای اضافه و دادن میزان های بی جا پرهیز کرده بود و به جایش ، تمرکز داستان را بر شاکله نمایشنامه قرار داده بود ، دادن عمق به میدانی از دیالوگ های مینی‌مال..
من یاماها را یک مینی‌مال کامل دیدم بدون خطا .. و البته با بعضی نقد های کوچک ..
امیدوارم متن بنده مورد توجه دوستان باشه..
محمد منفرد و رضا بهرامی این را خواندند
لبخند بدیعی، کهبد تاراج و جعفر میراحمدی این را دوست دارند
ارادت سرکار خانم
ممنون از لطفت شما
??
۰۲ اسفند ۱۳۹۹
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
کار فوق‌العاده بود من تجربه همکاری با این کارگردان و تیم رو داشتم همه چیز سر جای خودش از کارگردانی و صحنه و نور و موسیقی تا نحوه اجرا همه و همه عالی بودند دست مریزاد..