یاماها اثری خوب است در این شکی نیست..دیالوگ های پر پیچ و خم و عمیق ، ریتمی که به قصد ، کند جلو میرود و ادبیاتی مدرن به لحاظ بیان قصه..
از این موارد که بگذریم با اینکه کارگردان دقیقا میدانسته که چه میخواهد ،نظر شخصی من این است که به شخصه در تئاتر به دنبال چیزی بیش از دیالوگ شنیدنه صرف هستم،به نظرم یکی از دلایلی که تئاتر را از بدنه جامعه جدا کرده ،فقدان جلوه های بصری و حتی توجه به قاب و نور هست، ما با اثری رو به رو بودیم که به شدت نیاز به موسیقی داشت، جدای از انتخاب قطعه از خواننده قدیمی که البته انتخاب خوبی بوده، متاسفانه بقیه موسیقی ها انتخابی و الکن بودند، به نظر بنده ، این کار به شدت نیاز به موسیقی روایی خودش داشت نه موسیقی انتخابی ،و بسیاری از صحنه ها فقدان موسیقی حس میشد
در بخش بازی ها، بازی خانم لبخند و مازیار عزیز (صرف شنیدن دیالوگ و نه کار بدنی و ...) به نظرم چشمگیر بود و بدون اضافه کاری ..
در بخش کارگردانی هم به نظرم کهبد تاراج هوشمندانه از کارهای اضافه و دادن میزان های بی جا پرهیز کرده بود و به جایش ، تمرکز داستان را بر شاکله نمایشنامه قرار داده بود ، دادن عمق به میدانی از دیالوگ های مینیمال..
من یاماها را یک مینیمال کامل دیدم بدون خطا .. و البته با بعضی نقد های کوچک ..
امیدوارم متن بنده مورد توجه دوستان باشه..