در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال افروز جعفرى نور | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 22:50:05
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سلام من دیروز بسته فیلم تئاتر خریدم اما ظاهراً برای من فعال نشده چون روی خرید هر نمایش که کلیک می کنم مرا به صفحه پرداخت بانک هدایت می کند. لطفاً راهنمایی بفرمایید.
کد پیگیری خرید من: 429867
امیرمسعود فدائی و سپهر این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
همان دقایق اول نمایش از انتخاب نسنجیده خودم متأسف شدم و آخرش هم چیزى به دستم نداد که راضى بشوم، منظورم یک سوال مهم یا یه فکر تازه است. حتى با وجود کمدى بودن، از بعد سرگرم کنندگى هم آنقدر دیر تماشاگر را جذب مى کند که اعصاب خرد شده از زنگهاى مکرر گوشى موبایل و کل کل کردن هاى نیما و مازیار و آدمهاى گیجى که مدام زنگ در را اشتباه مى زنند بیشتر از آن است که یکى دو تا خنده کوتاه بتواند جبرانشان کند. مخصوصاً به کار بردن کلمات زشت روزمره که دو دوست نثار هم مى کنند و شوخى با دستشویى رفتن بدترین قسمت ماجراست. اصلاً نمى دانم از کى و توسط چه کسى دستشویى رفتن شد مایه خنده در نمایش؟ واقعاً چرا باید یک کار طبیعى دستمایه مکرر کمدى بشود؟
آخر نمایش هم که بعد از کلى بهنوش بهنوش کردن دو مرد نمایش، یک پیام تلفنى گریان نشان داد کل یک ساعت را سر کار بوده ایم. و بهنوش هم آنقدرها که مازیار و نیما مى گفتند خطرناک به نظر نمى رسد. اصلاً نسبت ها در طول نمایش درست باز نشد و تا اواخر کار من فکر مى کردم مازیار شوهر بهنوش است و نیما هم … ؟
بازى ها خوب بود هر چند که به نظرم بیشتر نقش خودشان را بازى مى کردند. همسایه ها با اینکه دیر وارد شدند اما بهتر بودند.
پگاه تنها کسى بود که بازى اش با وجود بى فایدگى کاراکترش در روند داستان به دل مى نشست و آن فضاى اعصاب خرد کن را تلطیف کرد.
کارتن هاى بسته شده را یا باید سنگین مى کردند یا بازیگر در بلند کردنشان توهم سنگینى را ایجاد مى کرد.
طراحى صحنه براى مکالمات دم در و اتاق که فقط صدا را مى شنیدیم کارایى خوبى داشت.
اولین نکته ى قابل توجه در نمایش باغ آلبالو طراحى صحنه ساده و دلنشین و به عبارت دیگر مینیمالیستى آن است که در عین سادگى بسیار هوشمندانه فضا سازى ... دیدن ادامه ›› مى کند. یک پرده تورى سفید هم سرماى بهارى را تداعى مى کند و هم شکوفهاى درختان باغ پشت پنجره را. همچنین استفاده از درخت هاى کوچک آلبالو حضور باغ را در سراسر نمایش به عنوان یک شخصیت خاموش که روى سرنوشتش معامله مى شود با زیبایى و معصومیت نشان مى دهد و در انتهاى نمایش افتادن درختچه از دست پیرمرد به زیبایى قطع درختان آلبالوى باغ را یادآور مى شود.
کارگردانى خوب آقاى قطب الدین صادقى توانسته از پس یک اثر پربازیگر که همه ظاهراً اولین تجربه بازیگرى خود را ارائه مى دهند برآید و مخصوصاً بازیگران دو نقش اصلى یعنى رضا برزن و هانیه سعیدى به واقع بسیار بالاتر از یک بازیگر تازه کار ظاهر مى شوند. سایر بازیگران هم نقش خود را خوب بازى مى کنند هر چند که نمره بیان بالایى را نمى توان به گروه داد و مخصوصاً نقطه ى ضعف نمایش دقیقاً استفاده از یک بازیگر نوجوان با بیان بسیار بد است.
دراماتورژى اثر و استفاده از روح گریشا کودک غرق شده ى خانواده در نقش همسرایى و بیان شاعرانه دغدغه هاى کارگردان جذاب است و استفاده از موسیقى و ترانه روسى در متن خوب است.
انتخاب باغ آلبالو براى اجرا در این روزگار بسیار بجا است و حرفهاى مستقیم بازیگران رو به تماشاگر دقیقاً حرف هایى است که نیاز به شنیدنشان داریم.
درود بر شما

+ اشارات خوبی داشتید به اهمیت طراحی صحنه و همین طور پوشش در اجرای متعادل باغ آلباو، فقط اجازه میخوام درباره نکته آخر یادآوری کنم که بنا به گفته خود دکتر صادقی هم بازیگران اثر پیش تر، دوره ایده تا اجراء با تمرکز روی تدریس استانیسلاوسکی و متد بازی رو داشتند و خیلی هم با برشت درگیر نشده اند، دست کم شبی هم که من به دیدن نمایش رفتم «حرفهای مستقیم بازیگران رو به تماشاگر ...» به معنای فاصله گذاری رو ندیدم ...
البته ممکنه این تداعی برای بعضی تماشاگران پیش بیاد، اما حق مطلب خود من طی این سالها کارگردان یا مدرسی رو ندیدم که برای اجرای آثار چخوف، فاصله گذاری و رویکرد برشت رو توصیه کنند ...!

پاینده باشید
۲۹ آبان ۱۳۹۷
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید