«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
لایههای زیرپوستی بسیار تلخ و غمانگیز نهفته در تلخیها آشکارتر در لایه میانی با یک پوسته بیرونی موزیکال و طنزگونه، ذهن رو درگیر شادی و غم همزمان میکرد. جایی که لکاته به دخترک، گیس بریده میگفت و تذکر اخلاقی میداد از اون زیرپوستیهای عجیب، اثرگذار و به روز شرایط ما بود. لذت بردم از بازیهای قوی و هماهنگ، حرکات موزون، صداها و ترانههای گنجانده شده در آهنگهای آشنای گذشته. جالب اینکه جناب حسینپور، از همان توضیحات ابتدای نمایش، سنگ طنز را انداختند وسط. عالی بودین همگی....
هر کی به خودش یه بازی بدهکاره، حتما بره و این نمایش رو با دستبند آبی ببینه. تجربه جسورانهای که برای بهتر شدن، نیاز به تکرار داره. امیرحسین کریمی، امیرمحمد کریمی و به ویژه بهزاد کریمی عزیز، کیف کردم و عالی، جسورانه و متفاوت بود. تجربه بود و نه فقط تماشا کردن. برای تجربه نخست بهترین بود. فقط پیشنهاد میکنم از تمام تجربههای اجرای پیشین و اجراهای این سری، چند بازنویسی انجام بدین صرفا برای اجرای هماهنگتر و منسجمتر. تو چنین کار جسورانهای، مدیریت زمان نقش مهمی بازی میکنه تا بتونین از زمان در اختیار، بیشترین استفاده رو بکنین و بهترین نتیجه رو بگیرین. ای کاش فرصت داشتم و هر شب میوندم...
بسیار بسیار بسیار چسبید، عجب والت دیزنی بود. تسلط بازیگرها، گریم، میمیک صورت، حرکات موزون، صداهای قوی و موضوعی جالب و عجیب درهم آمیخت تا شب دلنشینی رو رقم بزنه. هر چند دنیای آدمها داره از درون میپوسه، ولی بالاخره زور تک آلنها یه روز میچربه. دست مریزاد به همه عوامل خوب این نمایش، همه خوب بودن حتی آرش، فوتوش...
درود و ادب،
همیشه در مورد برخی بازیهای خوب به این فکر میکنم که سعادتی داشتن که صحنهای به نام نمایش جایگاهی شد برای درخشیدن آنها، ولی بازیگرهایی هستند که اطمینان دارم، صحنه نمایش بسیار سعادتمند بوده اینان روی آن قدم گذاشتن و سبب درخشش این صحنه شدن. بیشک، نادر فلاح یکی از بزرگان گروه دوم است. لذت بردم از بیبی موسی، محمد شمر، آوانس، رضا منیژه و اما یاور. زیستم با شخصیتپردازی تک نفره، عالی بود....
درود و ادب خدمت همه عوامل نمایش خرگوش، بدون شک تاثیر سانسور و بسیاری عوامل دیگه میتواند در چگونگی اجرای یک اثر تاثیرگذار باشد. به سبب خاطرات، برای من لحظههای بارانی به همراه داشت. اثر تحسین شده خانم رین با همه سادگی درام اجتماعی و با وجود محدودیتها، به باور من میتوانست با بازی بهتری همراه باشد. نمیدانم، همه ما روزهای خوب و بد داریم. شاید شبی که ما به تماشا نشستیم، شب خوب بازیگرها نبود. من عدم رعایت زمانبندی بیان دیالوگها رو چند بار حس کردم. از نظر روانشناسی، با توجه به موضوع خودشیفتگی، برخی اغراقها رو درک میکنم ولی جنس برخی دیگر رو نه. به هر روی، وقت گذاشتن برای دیدن یک اثر رو حتی برای یک بار هم مفید میدانم، چون آدم از اشتباهها هم میتواند یاد بگیرد و این مزیت آدمیست. برشهای گفتگوی بین بلا و پدر حین متن در جریان بسیار عالی و اثرگذار بود. موضوع دور هم جمع نشدن دوستان بلا تا آن مهمانی و پردازش شخصیت بلا از این زوایه میتوانست رنگ پررنگتری داشته باشد تا بیشتر حس شود. تصور من این بود که این موضوع یک وضعیت کلیدیُست ولی در اجرا یکنواخت با سایر المانها به نظر میومد. به احترام زحمت، تلاش و خستگی عوامل، ایستاده دست زدم، ولی این اثر تحسین شده میتوانست بسیار اثرگذارتر نقشآفرینی شود. پیروز باشید...
واوووو، دو بار دیدمش. آدم دلش میخواد حین نمایش با بازیگرها تعامل کنه. جدای از وزن سنگین تراژدی آنتیگون که به سادگی انتقال داده شده، چقدر ظریف و زیرکانه به تراژدی حال حاضر ما گره خورده بود. نمایشی بدون هیچ دکور صحنه، لباس یکسره سیاه که تکنیکالی تو رو مجذوب خودش میکنه. جدای از مفهوم عمیق تراژدی گره خورده آنتیگون به حال روز اکنون سرزمینمان، بازی تکنیک صدا و تسلط و هماهنگی بازیگران در تصویر صوتی زیبا، حال آدم خوب میکنه. اونقدر که گم میکنی کدوم صدا مال کیه. انگار داری به یه رپ اعتراضی اجتماعی گوش میکنی، بازی و حرکت صدا، شبیه به رفت و برگشت صدای یه موسیقی جذاب و پرانرژی تو هدفون توی گوشت میشه. این نمایش ثابت میکنه که خوب بودن نمایش، به دکور و رنگ نیست. کیف کردم. بازیگرهای عالی و خانم سرسختی، دست مریزاد...
چون یادم رفت، این و اضافه میکنم. درددل من ربطی به تاتر و گروه نداشت. اگر زمانی سالن دیگهای دوباره اجراء گذاشتن حتما میریم و میبینیم. ولی عمارت ارغوان برای همیشه تو لیست سیاه...
متاسفانه بلیط ما که سوخت. تاتری که باید ساعت ۱۹ شروع میشد ساعت ۱۹:۱۵ شروع شد بعد ۵ دقیقه دیر رسیدن ما تو ترافیک وحشتناک کنارگذر حافظ و نوفل لوشاتو اگر راه میدادن میشد بیقانونی. ساعت ۱۹ که ۱۹:۱۵ شروع میشه، فروش بیشتر از ظرفیت بیقانونی نیست. یه پول به تیوال داده شد یه پولم صندلی ما رو فروختن تو گیشه دیگری رفت جامون نشست. بهانه هم اینکه در تو سن باز میشه. پس اگه واقعا اینطوره که واقعا سالن بدرد نخوری این عمارت ارغوان. معنی قانون و هم خوب فهمیدم امشب. فقط تو باید قانونمند باشی، سالن قانونمند نباشه مشکلی نیست....
نمایشی عالی. بازی خوب بازیگران و به خصوص خانم فراهانی. در مکانی زیبا. شبی بیاد ماندنی....