به به

والا گوشه بودم ، این آقای بغل دستی ، با اون قد بلندش، خم شده بود جلو و نصف صحنه رو نمی تونستم ببینم.
نمایش من، تر و تمیز تر و زیبا تر بود از لحاظ بصری و اجرا ،
ولی با هارشدگی بیشتر حال کردم، با اینکه اونقدا هم خوب نبود، ولی برا اولین بار بود که داستان یه نمایش منو جذب خودش میکنه و نه بازیها و کارگردانیش...
ایمان و امین و ماهور عالی بودن .
مرسی برای این اجرا، ولی کاش یکم بیشتر رو نمایشنامه کار‌ میشد...
یه چیز دیگه هم اینکه ایمان، داره خیلی تکراری میشه. با اینکه بازی ایمان ظرافتای خاص خودشو داره و خیلی خاص و تمیزه ، ولی انتظار یه چیز فراتر و جدی تری دارم از ایمان ...

اسم نمایش رو یه چیز دیگه میذاشتید.
با احترام به زحمتی که کشیدید و نقاط قوت کارتون
۱ از ۵.
دوست من، «هملت است» رو اگه دیده باشی ، اونو میگن خلاقیت ، نه این معجونی که درست کردید.
همچنین تعداد بازیگرا میتونست کمتر باشه
و اینکه بالانس تر باشن، اختلاف سطح بازیگرا باهم فاحش بود..
کامو بفهمه همچین نمایشی رو روی صحنه بردین ، خوشحال میشه ... چون آدم خوبیه ... ولی در دیزی بازه ، حیای گربه کجا رفته ؟ نه اینکه قصد بی‌احترامی داشته باشم یا نخوام تئاتر تو این سرزمین رشد کنه ، ولی مثلا اسم نمایش رو میذاشتید «کالی ... دیدن ادامه ›› ریچارد گولا»
میدونین چرا عصبانی ام ؟ به خاطر هدر رفتن وقت و پولم نیس یا اینکه کار شما بی ارزشه.. اتفاقا قشنگ بود ... ولی دلم میسوزه برای نمایشایی که صد برابر زیباتر و خلاقانه تر از اینن، ولی روی صحنه نمیرن یا انقد بولد نمیشن...

فقط یه بار تونستم این نمایشو ببینم، اونم تو اجراهای آخر..
خیلییی دوستش داشتم،
کاش یه بار دیگه اجرا بذارید یا فیلمشو بذارید تیوال..
فالو کردن نمایش سخت بود به خاطر سرعت دیالوگ ها،
نمایش نبوغ آمیزی بود به نظرم، برای منی که بیمار تئاترم، گاه و بیگاه همچین اجراهایی باید روی صحنه برن..
فقط کاش اون بلوبرد اخرو نمیذاشتید تا ازین داغون ترمون نکنید ، بی نظیر ، بی نظییییر ، هر چی بگم کم گفتم، رویایی بود ...
در کنار برادران کارامازوف و بعد از افتادن، جزو بهترین نمایشای پارسال بود اولانزاپین..