«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواریاست برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفتوگو درباره زمینههای علاقهمندی مشترک، خبررسانی برنامههای جالب به همدیگر و پیشنهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال
به سیستم وارد شوید
غول جوجهتیغی فوقالعاده بود
برای من تجربهی جدیدی از تماشای یک اجرا بود و بسیار این تجربهرو دوست داشتم ، نمایش پراز جزئیات بود طوری که هر کدوم به تنهایی میتونست به راحتی ادم و به وجد بیاره و از تماشاش لذت ببره
بازیها فوقالعاده عالی بود در عین حال که صحنه به نظر شلوغ میومد. ولی هیچ چیز آزار دهندهای نداشت و هر حرکت و رفت و آمدی کاملا تماشاگر رو به متن داستان هدایت میکرد، بازی با نور هم به نوع خودش جالب بود
صدا و بازی زیبای اقای محسن اسدی ، بازی دلنشین مروارید اسدی نازنین و همچنین اقای امین امیریان یک نمایش عالی و رقم زد که از تماشای اون بینهایت لذت بردم و نگذریم از موسیقی متن این نمایش که فضا سازی عمیقی داشت و واقعا کار زیبایی بود تبریک به اقای بنایی برای این کارعالی
موفق و پیروز و سربلند باشید
جسارت و شهامت بارزترین چیزی بود که در اجرای این نمایش میشد حس کرد
تبریک میگم به جناب اقای حسام زرنوشه برای این نمایش دیدنی
بازی هنرمندانه و با اقتدار عزیزان تماشای این نمایش و دلنشینتر کرده بود
طراحی دکور و صحنه در این نمایش واقعا نقش پررنگی داشت و به معنای واقعی کلمه حس خونهرو منتقل میکرد که جا داره به ستارهی عزیز تبریک گفت بابتش و مشخص بود که زحمت زیادی براش کشیده شده
تلاش برای بقا و غالب بودن غریزه در هر شرایطی از موضوعاتی بود که در این نمایش به خوبی بهش پرداخته شده بود و قابل تامل بود
همگی خسته نباشید و همچنان روی صحنه بدرخشید
بسیار لذت بردم از تماشای این نمایش. طراحی صحنه و لباس ،بازی با رنگها حین اجرا ، گریم، موسیقی و ریتم نمایش و بازی زیبای عزیزان در کنار هم یک اجرای زیبارو رقم زده بود
به نظرم ایفای نقش اقای کوروش دستورانی وآقای علی حسینی در کنارهم از نقاط قوت این کار بود وبسیار دلنشین
همه ی ما یک سلول انفرادی توی ذهنمون داریم و چهارپایه ای که پایه یِ تمام تنهایی ما بوده و در آخر همون زیر پامون رو خالی کرده.
برای دوازدهم دی یه بلیط نمایش بک تو بلک گرفتم ,نمایش که شروع شد انگار مخاطب همون جمله های اول فقط من بودم، زنی تنها روی صندلی یک ردیف چهار .
کل طول اجرا بارون گرفت و همه ،نور ،صحنه ،شما، چهارپایه لرزیدیدو غرق شدید توی چشمهام .
نفهمیدم چطور گذشت ولی خیلی قشنگ گذشت نمایش که تمام شد، از سالن که آمدم بیرون دقیقه ها پیاده قدم زدم و به این فکر کردم که همه این آدما با هر حس و حالی که نشسته باشند به تماشای این نمایش در پایان همه یک حس مشترک داشتند همه علی و تمام اون تاریکی رو دوست داشتند.