حذف نقد، نه اصلاح است، نه هنر
پاسخی به سانسور یک نگاه علمی در تیوال
حذف یک نقدِ محترمانه و علمی به درخواست عزیزان عوامل بر زمین میزدنش، نشان میدهد هنوز برخی از فعالان تئاتر تفاوت نقد با تخریب را نمیدانند. چنین برخوردهایی در فضای فرهنگی، نهتنها مانع رشد و بلوغ تئاتر است، بلکه نشانهای از نهادینهنشدن پذیرش نگاه متفاوت در میان بدنهی این هنر است.
نقد، جزئی جداییناپذیر از هنر زنده است. اگر تئاتر، هنر حضور، لحظه، و مواجهه است، پس نقد نیز باید بخشی از همان گفتوگو باشد. حذف نقد، شکلگیری یک "مافیای رضایت عمومی" را رقم میزند که در آن، فقط تحسین مجاز است و هر صدای منتقد، به حاشیه رانده میشود.
آیا این اثر را که دیدم
... دیدن ادامه ››
اصلاً تئاتر بود؟
در تعریف علمی، تئاتر پرفورماتیو یا «تئاتر پسادراماتیک» - آنگونه که نظریهپردازانی چون هانس تیس لمان و فیشرلیشته شرح دادهاند - فضاییست برای حضور زنده، ارتباط چندوجهی، و درهمآمیزی بدن، صدا، متن، و اجرا در لحظه. در آنجا فرم باید در خدمت تجربهی تماشاگر باشد، نه در رقابت با آن.
اما آنچه در «بر زمین میزندش» ارائه شد، ترکیبی سرد از ابزار و نمایش تکنیک بود. دکور متحرک و صحنهی چرخان، تنها جلوهگر یک خودنمایی پرزرقوبرق بود که فاقد بافت مفهومی منسجم، روایت تأثیرگذار یا حتی دریافت حسی پایدار بود.
در تئاتر پرفورماتیو، "عمل" از "بازنمایی" مهمتر است.
اما این اجرا نه عملمحور بود، نه تأثیرگذار. بازیگران به ابزاری برای اجرای طراحی صحنه تقلیل یافته بودند، و مخاطب، تماشاگری سرگردان بود میان تصاویر بیریشه.
نقدی به فرمزدگی بدون فکر
دکور چشمگیر، بدون زیرساخت معنایی، نه تنها به اجرا کمک نکرد بلکه بار معنا را از دوش اثر برداشت. فرمی که باید در خدمت محتوا باشد، به محتوای مستقل و بیهدفی بدل شد که تماشاگر را به تفکر وا نمیداشت، بلکه او را در حالتی تعلیقی و بیجهت رها میکرد.
گرههای متنی، نمادسازیهای ناکارآمد، و ساختاری مغشوش، نه تنها با «پسادرام»، بلکه حتی با اصول تئاتر تجربی نیز فاصله داشت. تماشاگر بهجای آنکه تجربهای زنده و چندوجهی داشته باشد، صرفاً شاهد چرخش مکرر دکوری شد که درونش چیزی برای کشف وجود نداشت.
اثر زمانی "تئاتر" است که بدن، صدا، فضا و معنا در لحظهای زنده به هم گره بخورند.
در نتیجه: آیا این اجرا، را در سادهترین توصیف ممکن، میتوان تئاتر خواند .
باز هم دوباره میگویم ، سانسور نقدی که با این زبان محترمانه نوشته شده بود، نشان میدهد برخی هنوز از توهم تحسینطلبی بیرون نیامدهاند.