در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | ترانه رضایی درباره نمایش بیست و یک: بیست و یک در ۶ مردادِ داغ☀️ شاید اولین چیزی که منو (یا هر مخاطب عام د
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 19:46:22
بیست و یک در ۶ مردادِ داغ☀️
شاید اولین چیزی که منو (یا هر مخاطب عام دیگه ای رو)
مجذوب یک نمایش کنه؛ “اسمش” باشه..؛
و برای من یکی از جذاب ... دیدن ادامه ›› ترین کنکاش ها
همین ‌پیدا کردنِ نشانه های بین اسم و نمایشه..!
که خب این اسم و آن ربط به دلم ننشست متاسفانه..؛
جایی دیده بودم؛ شاید کارگردان محترم یا از بازیگران گفته بودند
که ماه هابرای این نمایش تمرین کردند..؛
سوالی که مدام تو ذهن من تکرار میشد
‌ این بود که پس کو اون همه تمرین..؟!
چرا هیچ حسی به درستی القا نمیشه..؟!
(خصوصاً در رابطه ی اگنس با خواهرش)
یا مثلاً حسِ این که این اتاق کجاست و اینا دارن چکار میکنن( که میشه گفت تقصیرِ دکور هم بود)
یا صحبت کردن ها با دوربین در برخی صحنه ها..؛
یا زخم زدن های جانِ پ..ز به خانم دکتر..
یا حتی وقتی تئو تشنج میکنه..؛
(که فکر میکنم احساسی ترین صحنه نمایش بود؛)
خاله و مادرش حتی بهش دست نمیرنن؛بغلش نمیکنن
یا حتی خم نمیشن..؛ فقط مادرش از دور میرقصه..!
(البته شاید این هم به خاطر محدودیتِ ناشی از طراحی دکور بود)
بطور کلی من همه ی احساساتِ این نمایش رو.. لز حسِ آسیب دیدن؛ انتقام خواهی؛ تنفر..(حرام زاده گفتن های اگنس) تاعشق؛ریاکاری و.. همه رو خیلی خیلی کم عمق دیدم؛
و فکر میکنم چقدر حیف که قابلِ پیش بینی بودن، خیلی چیزا رو تو این نمایش کشت..!
برای من صحنه ی اول جذاب ترین صحنه بود..
موسیقی عاالی بود و چندین دیالوگِ زییا اما شعاری..
چراکه ما سالها ایستادیم و .. ایستادیم و ایستادیم
ای کاش که نمایشی بود که بعد از ایستادن رو به اجرا در می آورد
خسته نباشید؛
به امیدِ دیدن کارهای بهتر..!
پ.ن
مدلِ بدرقه ی تماشاچیان خیلی کیوت بود💞
پ.ن۲
دوستان سامانه ای هست به نام خاموشی های تهران؛
روی نقشه که موقعیت رو بزنید؛ روز و ساعت خاموشی رو نشون میده؛
میتونید از قبل به تماشاچیان اطلاع بدید
چون با این ترافیک و گرما و مسائل مربوط به اعصاب..
اینگونه که یک ساعت و نیم نگه میدارید
مردم رو تا برق بیاد؛ عامدانه ذهن ها رو آشفته واردِ سالن میکنید..!