چه افیونیست غم
و چه افیونیست خو کردن با غم...
چشم برنداشتم از صحنه و سراپا گوش بودم!
عجب به رخ میکشن آقای مساوات قلمشون رو، بیانشون رو.
آماده بودم که تمام متن را متوجه نشوم و مشکلی از این بابت نداشتم. (به قول دوستی: متن سنگین و پیوسته بود و کلماتش گاهی از ذهنم پیشی میگرفتن)
تاریکی چهارم تا ششم رو بیشتر دوست داشتم (احتمالا به جهت روان تر بودنش).
بسیار دوست دارم متن کار رو داشته باشم، قطعا در خواندن بهتر میشود متن را فهمید.