" روحِ من پرتگاهِ قساوت است که در آن تندبادهای نفرت مـیوزد "
چه ستارهریز مـیستیـزد گنبدِ بالـاسَـرِمان با ما...
ساحرهها حولِ لهیبهای بدویّت مـیرقصند
جیغهای تلهپاتیک / بشقابپرندهی مَه در مِه
آه...
بیاوریدشان مَلیجَکهامان را، خیلـی ملولیم
حشـراتـی شکلِ خدایان
حوریها
مخلوقان
از راه عِدِن برگرداندَنِمان
بوسههای بالیستیک
... دیدن ادامه ››
با لبانِ بـیماتیک (بَه بَه بَه)
ترسهای ماقبلِ تاریخـی / بوکَدنَصَـر بر کتیبههای میخـی (اَه اَه اَه)
اینک با یک نَفَس، روح را به قفس بدمانیم؟ (چَه چَه چَه)
کاهنانِ رامسِسِ دو!
چنگ به رانِ من زنید!
بِنگارید بر لَحماَم!
من هر خَلیدنِ چنگالها که به نخجیـر مـیدَوَد،
من هر یک نوک زدن را یک مابعدالطّبیعه مـیدانم
کنجکاوِ باز کردنِ کنسـروِ عشقاَم
خنده تیـزتر از خنجر نیست؟
مسافرانِ زمان؛ سِکَندَریخوران
با هر گام، پژواکِ هزار مرگِ عبث؛ تُندَرسان
ارمغانِشان جُز، پارادوکس نیست
تکنولوژی، سـرمای قبل از کبـریت کشیدن است
یا گرمای پس از ریگور مورتیس؟
با شکوفههای انگشتاَت برای گلبـرگها دالبُـر بِکِش؛
کنگرهها
سُـرادِق
بیاوریدِشان مَلیجَکهامان را، خیلـی ملولیم –
آبانماه چهارصد و سه