در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | تاترینا درباره نمایش ذرات آشوب: امشب به تماشای نمایش ذرات آشوب نشستم. وقتی تئاتری درباره کشورم ایران
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 23:51:30
امشب به تماشای نمایش ذرات آشوب نشستم.
وقتی تئاتری درباره کشورم ایران جان بر روی صحنه برود، محال است دیدنش را از دست بدهم. اما این نمایش با اطوار اغراق‌آمیز ناسیونالیستی قصد داشت احساسات تماشاگر را تحت تأثیر قرار دهد، در حالی که نه متن این اثر چنین توانی داشت و نه فرم اجرای آن.

ناامیدکننده‌ترین بخش نمایش از جایی آغاز شد که ناجی جزیره (با بازی آقای پشتکوهی) وارد میدان شد!
واقعأ نگران بودم که مبادا ایشان دیالوگ‌هایش را فراموش کند. اجرای ضعیف و کنترل نامناسب حجم صدای او نیز بر این نگرانی افزود. اما اوج ماجرا زمانی بود که ایشان با حرکات تکواندو قصد داشت چندین سرباز پرتغالی را از میان بردارد! حرکاتی که بیشتر خنده‌دار و مضحک از کار درآمده بود و واقعا نا امید کننده بود…

از سوی دیگر، متوجه نشدم چرا آقای ارسلان قاسمی باید در این نمایش شبیه گوریل راه برود! شاید دلیلی داشت که منِ کم‌دانش از هنر تئاتر از درکش ... دیدن ادامه ›› ناتوان بودم.

همچنین نقش کوتاه و کم‌رنگ خانم جاویدنیا، که نامش در معرفی بازیگران به‌عنوان نفر اول ذکر شده بود، در پیشبرد داستان برایم نامفهوم ماند. این پرسوناژ با اینکه ۱۱ فرزند خود را در برابر پرتغالی‌ها از دست داده بود، هیچ حسی را منتقل نکرد و نتوانستم هیچ همزادپنداری‌ای با او داشته باشم.

آقای مهدی حسینی‌نیا نیز دقیقاً با همان شمایل نمایش جزیره لؤلؤ روی صحنه آمد، که به نظرم انتخابی نادرست و ناشی از بی‌سلیقگی بود.
و آقای محسن زرآبادی پور هم که مثل نقش فین جین که در حال اجرا است راه میرفت و این تکرار کمی عجیب بود ، همچنین حرکاتش با گروه در زمان اجرای حرکات منظم گروهی همخوانی نداشت. شاید چون هر شب نیم ساعت بعد از اجرای این نمایش، میباید در تماشاخانه نوفل لوشاتو روی صحنه برود، تمرکز لازم رو نداشت.

به نظر من، اجرای نمایش در سالن اصلی تئاتر شهر، به دلیل وسعت فضا، کار هر کارگردانی نیست. میزانسن نادرست، تعدد هجوِ پرسوناژها، و حرکات نامنظم، نشان داد که کارگردان نتوانسته این فضا را مدیریت کند. موسیقی زنده نیز به هیچ وجه در خدمت نمایش نبود.

متاسفانه نمایش‌های ضعیف زیادی در سالن اصلی تئاتر شهر دیده‌ام، و بار دیگر تأکید می‌کنم: استفاده درست از این صحنه ( سالن اصلی تأتر شهر ) ، کار هر کارگردانی نیست.
حتی انابیس هم تکواندوکار بود. با فرم لباسی که داشت در بدو ورودش به صحنه فکر کردم یه دختر پرتغالی هست که عاشق کشتا بوده و حالا که کشته شده براش ناراحته و می خواد جسد رو برای خودش برداره اصلا شمایل یه دختر هرمزی رو با اون حجم آرایش اونم صد سال پیش نداشت.
۲ روز پیش، شنبه
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید