۶ ساعت زندگی کردم
انگار مدتها بود متتظر این اجرا بودم، مدتها بود که احتیاج داشتم شاهد چیزی باشم که من رو درگیر خودش کنه به من یاداوری کنه
... دیدن ادامه ››
که تئاتر یعنی چی و هیچگاه فراموش نمیکنم، بدنها رو ، صداها رو، آوازها رو، موسیقی رو
این ایدههای جدید و تازه که تو رو وادار میکرد هزار بار از خودت سوال کنی که عه چیشد اینجاش از قصد بود یا اتفاقی افتاد؟
عکسی که گرفته شد و بعد انتراک دیدنش خیلی زیبا بود
پرتاپ توپها به سمت هم
طنزهایی که درست و به موقع بود
تک به تک جابهجاییهای برادران روی صحنه تو ذهنم ثبت شده
هر فیلمی که روی پردهی پروژکتور اومد
صدای مریم که داره میگه حتی اگر لمست کنم هم چیزی تغییر نمیکند حتی اگر حتی اگر عاشقت باشم چیزی تغییر نمیکند حتی اگر من حتی اگر من فقط و فقط برای یک دقیقه تو را بفهمم چیزی تغییر نمیکند حتی اگر… چمدانت رو جمع کن و بمان
پارچهی سفید بر سر داشت و برامون میخوند، صدایی که تا ابد در ذهنم میمونه
من برم درو باز کنم؟ الیوشا خودت بیا تو.
کاش میتوتستم هر وقت که میخواستم به اون لحظهها برگردم و دوباره و دوباره تماشاشون کنم.
گروهی بینظیر که من خیلی ازشون یاد گرفتم
درخشانید، همین🤍