تماشای مثلث از جهات بسیاری شوکهکننده بود. چرا که با شنیدن تعاریف و اخبارش، توقع نمایشی پرحجم در عوامل، بازیگران و طراحی را داشتم. خلق چنین موقعیتهای تمیزی با حداقل امکانات و حداکثر تاثیر در مخاطب، کار سادهای نیست. اما بزرگترین مسئلهای که فکرم را مشغول کرد، روایت نامعمول مثلث، متن به شدت «اجرامحور»ش و عدم تقارن دراماتیکش بود. عدم تکرار موقعیت آغازین نمایش در انتهای نمایش، عدم شکستن قطعی موقعیت عروسکی و بازگشت به دنیای انسانی (آنطور که ذهن مخاطب به ساختار یک نمایش عادت دارد) تجربهای جالب برایم رقم زد. در کنار دلخوریام از پایان زودهنگام نمایش، احساس کردم شاید صحنهای نهایی از متن حذف شده است که این عدم تقارن، جذابیت متن مثلث بود. متن در لایههای زیرینش، فرامتنی جدی و کمتر کمدی نیز داشت که میخواستم در صحنهی نهایی خودش را بیشتر بروز دهد. از صمیمیت و ظاهر بیتفاخر نمایش و عواملش نیز لذت بردم. باز هم به تماشای شما خواهم نشست.