سلام و خسته نباشید.
نقدهایی داشتم که میخواستم اینجا مطرح کنم. من از اجرا اصلاً راضی نبودم. سوال بنده این است: چطور میشود در انتظار گودو را طنز اجرا کرد و با آن بینندهها را خنداند؟ مگر برای ولادیمیر خنده ممنوع نبود؟ چرا یک شعر را هفت بار با خنده میخواند؟
دلیل این همه تکرار و آزار دادن مخاطب چیست؟ حس کردم وارد برنامه کودک شدهایم که همه بخندند و گاهی حتی با شعر دست بزنند!
نکته دیگر، این همه حذفیات و بهقول اهل تئاتر “بازنویسی” است. دلیل این تغییرات چیست؟ شاید جواب دوستان این باشد که دیدگاههای مالی هم باید مدنظر باشد و مخاطب خاص خودمان را جذب کنیم. اما دو سوال:
1. اگر بکت روبهروی شما بود و این اجرا را میدید، چه میگفت؟
2. از مخاطبهای خاص خودتان (که اغلب نمایشنامه را نخواندهاند) بپرسید، واقعاً
... دیدن ادامه ››
چه برداشتی از این اجرا داشتند؟ آیا توانستید با طنزپردازیهای خود، درام و مفهوم پوچی و بیمعنایی زندگی انسان را به تصویر بکشید؟
آیا توانستید مفهوم کلاه یا حتی پوتین (که هیچ اشارهای به آنها نشد) را به مخاطب برسانید؟ بنده که نتوانستم این ارتباط را برقرار کنم؛ بهخصوص زمانی که پرده دوم نمایشنامه و هدف اصلی آن تقریباً حذف شد.
من مشکلی ندارم که برای دید تجاری کار کنید و لذت ببرید، ولی آقای ساموئل بکت برای این کار نیست!
در آخر از بازیگرانی که واقعاً استعداد و توانایی خوبی داشتند تشکر میکنم. ایکاش این تواناییها در مسیر درستی به کار گرفته میشد. همچنین از طراح صحنه و لباس بهخاطر کار خوبشان تشکر میکنم. البته نقاط قوتی هم مانند “رو دور تند قرار گرفتن بعضی صحنهها” وجود داشت که هرچند خلاقانه بود، اما در این نمایشنامه جایی نداشت.
با تشکر و خسته نباشید.