اول تشکر کنم بابت سانس زودتر که باعث شد بعد از مدت طولانی بیام باغ کتاب که بعدش بیست دقیقه تاخیر بخاطر مشکل فنی اولین ضدحال وارده باشه.
در مورد
... دیدن ادامه ››
سطح یکسان صحنه و صندلی ها باید بگم من با وجود اینکه ردیف دوم و وسط بودم بازم نمیتونستم جناب سیدی و پسیانی رو ببینم چون دوست قد بلندی دقیقا جلوم بودن و سطح یکسان هم توی این ماجرا نور علی نور.
نکته مورد علاقه ام از کل نمایش دکورِ عالی بود! پر از جزئیات و جذاب.
چرخش صحنه و فضای داخلی و خارجی هم خیلی برام چشم نواز بود.
اما متن....خوب اصلا مورد پسند من نبود و اگه طنازی های خسرو پسیانی وآواز خواندن های هر از چندگاهیش نبود میشه گفت اصلا زمان نمیگذشت چون ریتم خیلی کند بود و تایم کار خیلی بلند.
مشکل اصلی من شخصیت عبدو بود این فرد اگه قرار بود بیان کننده ترومای افراد خاورمیانه باشه باید بگم اصلا درست نشان داده نشده یا بهتر بگم درست نوشته نشده.
رفتار عصبی و پرخاشگری مداوم اونم سر کوچکترین مسائل.توهین و تخریب شخصیت نزدیک ترین افراد زندگیت و بعد ناراحتی از اینکه چرا تمایلی ندارن دیگه تو رو توی زندگی همراهی کنن.
این ها به نظرم ترومای خاورمیانه نیست.کسی که غم بزرگی رو تجربه کرده باشه به عزیزترین فرد زندگیش نمیگه امیدوارم سرت بیاد و وقتی این اتفاق افتاد لحظه ای باهاش همدردی نکنه.
از اون بدتر ارتباط برقرار کردن ناگهانی با دوست صمیمی پارتنرش و کسی که ازش متنفر بود کاملا نشان از رفتار دوقطبی عبدو داشت.
در کل شایدم مشکلم با متن شناخت دقیق همین تایپ آدم باشه کسی که عصبانیت بی جای خودش رو میخواد گردن هر چیزی بندازه تا مجبور نشه قبول کنه رفتار غلطش رو باید تصحیح کنه و دیگران نباید تاوان خشم اون رو بدن با وجود اینکه در طول نمایش چندین بار بیان میشه که بقیه افراد هم مشکلات خاص خودشون رو در زندگی دارن و بطور کلی افراد الکی خوشی نیستن. به هرحال مقصر دونستن زمین و زمان راحت تر هست.
خلاصه بگم آیا این تئاتر به اندازه ای که من هم قیمت پول بلیت کار پول اسنپ بدم و بیام باغ کتاب برام دوست داشتنی بود؟نه😂
اگه کل نمایش خسرو پسیانی و مازیار سیدی برامون آهنگ میزدن و میخوندن برام جذاب تر بود تا این داستان ولی خوب هدف این نبود.