در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | تانیا درباره نمایش ماغ: خب خب خب، یه نمایش در ژانر ترسناک... ترسناک هم که... حالا به‌هرحال! م
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 09:08:15
تانیا (taniaaa)
درباره نمایش ماغ i
خب خب خب، یه نمایش در ژانر ترسناک... ترسناک هم که... حالا به‌هرحال!
من دوستش داشتم، نه اینکه با موضوعش حال کرده باشم؛ ولی درمجموع به‌عنوان یک تئاتر، برای من خلاقانه و جالب و دوست‌داشتنی بود.
امیدوارم در روزهای بعدی، استقبال بیشتری از این نمایش صورت بگیره، اگرچه که به دلیل ژانر کار و نوع اجرا، شاید دیدنش برای عده‌ای مناسب و توصیه‌ش به همگان ممکن نباشه.

نظرم در مورد هر قسمت رو اول بدون اسپویل و جلوتر با اسپویل می‌نویسم. اولِ هر جمله‌م، به‌صورت خودکار، یه «از نظر من» درنظر بگیرید!

متن، متن ساده و روونیه؛ یعنی نه استعاریه، نه نمادینه، نه خیلی شاخ و برگ و پیچ و خم داره. یه داستان-کوتاه‌طوره که درواقع انگار فقط باید هنرمندانه و درست اجرا بشه و در این راستا هم موفق بوده، حتی در ایجاد تعلیق و عوض شدن صحنه‌ها و چیدمان و... حالا چه موضوعش سلیقه‌ی منِ نوعی باشه چه نه.

از ... دیدن ادامه ›› نظر من بهترین قسمت کار که شاید بار اصلی نمایش رو به دوش می‌کشید، موسیقی هست که از بدو ورود فضاسازی لازم رو انجام می‌ده. (اولش گفتم شاید یه کنسرت راک ریزی هم اومدیم به‌عنوان اشانتیون🤭). در ادامه هم خیلی خوب در خدمت کاره؛ یعنی طوری در خدمت کاره که با حذفش، لطمه‌ی بسیار جدی به اجرا وارد می‌شه: چه در لحظات وهم و رعب، چه در لحظات ملایم‌تر و احساسی‌تر، چه در لحظاتِ پاپ‌آپ‌طور.
ولی اشاره کنم که شاید نوعِ موسیقی و اصواتِ غالب، مورد علاقه‌ی عده‌ای نبوده و حتی آزاردهنده باشه.

دومین مورد، گریم، طراحی و‌ اجرای لباسه. مخصوصاً گریم پسر رو خیلی دوس داشتم. خیلی با جزئیات و با ظرافت اجرا شده بود. لباس‌ها هم باورپذیر و درخور هر نقش بود.

انتخاب بازیگران مناسب بود و بازی بازیگران به دلم نشست. انعطاف‌پذیری و آمادگی بدن خوب، بدون اغراق در بیان و عمل، و در حد لازم و کافی.

نورپردازیِ ساده‌ای داره، ساده ولی کارامد؛ یعنی روش فکر شده. ناهماهنگی‌ای هم ندیدم. با یکی دو تا رنگ، به‌موقع می‌اومد و می‌رفت و کار خودشو انجام می‌داد.

دکور هم خوبه، ساده‌س ولی خوبه و با متن، هم‌راستاست. ازینکه برای هر قسمت صحنه بالاخره یک طرحی درنظر گرفته بودن خوشم اومد (میزانسن و این حرفا). از همه‌شون هم به خوبی و در حد کفایت استفاده شد.

حضور قابله (راوی) یه جاهایی کارکرد داشت، یه جاهایی هم تکرار مکررات بود؛ ولی نهایتاً چون بازی و گریمشونو دوست داشتم گارد جدی‌ای نگرفتم.
اما به‌طورکلی، ترجیحم به بیان و انتقال حس و متن در بطن فیلم، سریال و نمایشه، نه حضور راوی که تو گویی کم و کاستی‌ها و قسمت‌های ناموفق در این راستا رو پوشش می‌ده و ماجرا رو مستقیم می‌کوبه تو صورتت.

خطر اسپویل (اسپویل جدی در انتها)👇
.
.
.
گریم پسر رو بیش از بقیه دوس داشتم: لنز قرمز و رگ‌های قرمز روی یک طرف صورت و مدل موی عجیب و...
گریم و طراحی لباس همزاد هم جالب توجه بود.
قابله، نقش نابینا رو خیلی خوب درآوردن. چشماشون رو چه کرده بودن نمی‌دونم، ولی خیلی طبیعی بود.

بازی پسر بیش از همه به چشمم می‌اومد، نه اینکه فوکوس بکشن یا نقششون بیش از بقیه باشه، نه. شاید به دلیل لحن و تن صداشون بود و نگاه‌های خیره‌ی عجیب و لبخندهای بدجنسانه‌ی مرموز.
اگرچه به‌عنوان تک‌صحنه، صحنه‌ی کابوس دیدن مادر زیر ملحفه‌ی قرمز، که انعطاف‌پذیری بالایی رو می‌طلبید و بازیگر هم به خوبی از پس اجراش بر اومد، همراه با اون نورپردازی قرمز و حضور دو موجود با حرکات هماهنگ، تو ذهنم حک شد و احتمالاً چیزیه که در سال‌های بعد، ازین نمایش تو ذهنم بمونه.

در بخشی از اجرا، صدایی پخش شد که اولش نامفهوم بود، به‌طوری‌که من فک کردم به زبان اجنه‌ایه🤦‍♀️ ولی آخراش دیگه واضح شد و داستان از زبان همزاد هم رو شد. حالا جلوتر قابله، همونا رو با کمی جزئیاتِ بیشتر تعریف می‌کنه که اینجا دیگه واقعاً تکرار مکرراته. به‌نظرم یکی ازین دو قابل حذف یا لااقل کوتاه شدنه.

اسپویل جدی در مورد متن👇
.
.
.
متن، متن پرتکرارِ سری داستان‌های اجنه و انسانه که خب برای من جذابیتی نداره. نه بهش اعتقاد دارم نه هیچ‌وقت با هیچ فیلم به‌اصطلاح ترسناکی در این رابطه ترسیدم. بیشتر خندیدم همیشه! بنابراین ژانرش برای من ژانر ترسناک حساب نمی‌شد؛ ولی خب، از دید بقیه و در حالت کلی، شاید این‌گونه نباشد.
البته موسیقی سعی داشت در طول اجرا، این حس ترس رو منتقل کنه و خوب هم عمل می‌کرد. من یه ۲-۳ جایی هم حسابی پریدم، البته چون به صداهای بلندِ یکهویی حساسم.

برداشت من (که بالکل ممکنه در راستای هشتگِ دستکش مائوزر باشه (😬)) اینه که داستان حول یک واقعه‌ی اصلی می‌چرخه. واقعه‌ای که در لحظه‌ی تولد پسر (شایدم بستن نطفه‌ی اون)، که حاصل از وصلت دو موجود اصطلاحاً نحس (یا شایدم جن‌زده) هست رخ می‌ده که در آنی، باعث مرگ مادر و پدر، و‌ درنهایت رها شدن همزاد می‌شه. این واقعه قبلاً، طی قراردادی که توسط خود همزاد و قابله برای ما روایت شده، ولی هیچ‌یک از زوج‌ها اونو جدی نگرفتن، مقدر شده بود. بنابراین، پسر، هیچ‌گاه در این دنیا، پا به عرصه‌ی وجود نذاشت.
پس از این رخداد، مردم برای رهایی دائمی از این نحسی، کلبه‌ی زوج کشته‌شده رو به همراه اجسادشون به آتش می‌کشن؛ ولی آیا مگه جن، خودش از جنس آتش بدون دود نیست؟ آیا با مرگ این خاندان، نحسی برای همیشه نابود می‌شه؟ یا زندگی اونها در دنیایی موازی ادامه پیدا می‌کنه؟ همان‌طور که در اعتقاداتِ معتقدین به اجنه و این خرافات، درواقع «از ما بهترون» در کنار ما، اما در دنیایی موازی، در حال زیستن هستن.
درواقع با این رویداد، چرخه‌ای با محوریت اون شب به‌وجود می‌آد که شاهد تکرار چندباره‌ش در طول اجرا هستیم:
مواجهه‌ی اول ما با این قضایا در شب اول، که گویا شب ازدواج زوج هست شروع می‌شه (مرد، به اجرای رسم و منتظر بودن مردم برای دیدن دستمال اشاره می‌کنه و اشاره‌ش به اینکه «اینجا همیشه سرده» احتمالاً اشاره به حضور اجنه داره که خرافه‌گراها معتقدن باعث ایجاد سرما می‌شه.) و در بازسازیِ فکر می‌کنم چهارم اون شب، با مرگ این خاندان و رهایی همزاد، نمایش به پایان می‌رسه و همزاد درنهایت به این خواسته‌ش که «دلم می‌خواس خودم باشم و به جای خودم زندگی کنم» می‌رسه، شاید در کنار پسری که در دنیای موازی وجود داشته و رشد کرده.
و شاید این چرخه باز هم آغاز و بارها و بارها تکرار شه...

حالا این برداشت من بود. دیگه هرچی انسیان و جنیان صلاح می‌دونن😉
رسیدن تون بخیر خانوم ، جاتون سبز بود اینجا تو تیوال .
Captain
روایت این بود که «خدابس» «شیرین» رو با پتک می کشه و بعد با تیغ خود زنی می کنه، اشاره ام به «حاصل از وصلت دو موجود اصطلاحاً نحس (یا شایدم جن‌زده) هست رخ می‌ده که در آنی، باعث مرگ مادر و پدر» در ...
این‌که همون ماجراییه که افراد روستا روایت کردن و در پرده‌ی آخر هم قابله عین همین رو توضیح می‌دن. اما در ورژن جن‌زده‌ایش و با توجه به آنچه که ما در طول نمایش دیدیم، برداشت من این بود که درواقع پسر، با وسوسه‌ی همزاد این اعمال رو انجام داده. چون قرار بر این بود که اگه بچه‌ای به دنیا بیاد، شیرین کشته و همزاد رها ‌بشه و...

البته پافشاری‌ای روی برداشتم ندارم. ممکنه همه‌ی این‌ها بالکل زاییده‌ی ذهن من باشه ولاغیر☺️ جالبی تئاتر و کلاً هنر هم به همینه.
تانیا
این‌که همون ماجراییه که افراد روستا روایت کردن و در پرده‌ی آخر هم قابله عین همین رو توضیح می‌دن. اما در ورژن جن‌زده‌ایش و با توجه به آنچه که ما در طول نمایش دیدیم، برداشت من این بود که درواقع ...
جن زده شده اید ها ... !!!
: )
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید