در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | مهربد ظریفی درباره نمایش شالهنگ: امشب و در شب پایانی این نمایش رو دیدم و در ابتدا جا داره خسته نباشید ب
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:56:08
امشب و در شب پایانی این نمایش رو دیدم و در ابتدا جا داره خسته نباشید بگم به تمامی عوامل محترم این نمایش! اما در ادامه نقدی دارم که شاید مخالف فضای نقدهایی باشه که خوندم ولی باید بگم که از نظر من نمایش به شدت معمولی بود و با ارفاق میشه معمولی رو به خوب در نظر گرفتش!
ابتدا در مورد متن نمایش باید بگم که بنظرم بیش از حد تکراری و کلیشه‌ای بود و چیزی بود که در کلیپ‌های اینستاگرامی تا بسیاری دیگر از نمایش‌ها شاهد اون هستم! به طور مثال این اجرا تفاوت خیلی زیادی با نمایش اسکرین شات که چندماه پیش تو پردیس شهرزاد رو صحنه رفت نداشت و صرفاً انگار نوع خیانت‌ها و بازیگرا بود که عوض شده بود و موضوع به طور کامل یکسان بود!
نکته دیگه اینکه من بشخصه دکور نمایش رو خیلی دوس داشتم و بنظرم یکی از نقاط قوت این نمایش بود و گریم هم البته متوسط بود.
در نهایت اگر بخوام از بازی‌ها بگم، چیزی که من دیدم این بود که تا حدود نیمه‌ی نمایش بازی اکثرا (جز ۲-۳ تفر و به خصوص جناب رحیمی نصر عزیز) به شدت مصنوعی بود و برای من حوصله سر بر بود به شخصه ولی نیمه‌ی دوم نمایش به طرز چشمگیری بازی‌ها بهبود پیدا کرد و به طبیعی شدن نزدیک شد و دیگه خسته کننده نبود!
سلام. درود. بی شباهت نبود اما ...‌
در اسکرین شات، همه چیز وهم و خیال یک آدم سرخوش از دود افیون بود و در اینجا اما واقعیت/ در آنجا و در وهم و خیال یک آدم مریض میشد که روابط ناسالم و ناپاک زوجها و مثلث ها در یک جمع کوچک خیال و برداشت شود و در اینجا به دلیل واقعی بودن محیط داستان تمرکز روی خیانت نبود / اینجا ما با یک سری کاراکتر از مردان موجود(بچه سیبیلوها!)، یکی اسیر فوتبال و قمار، یکی در خیال fan در شبکه اجتماعی، یکی سگ‌و گربه باز، یکی دل بریده از خانواده و ددری و و یکی چاپلوس و بدنبال سو استفاده از اموال یک زن مسن متول مواجهیم و همگی عین مردان امروز بی خیال مسئولیت اما در آنجا محور خیانت است و نه صرف پنهانکاری از حقوق قانونی مانند صیغه / اینجا با مردان خاله زنک و فقدان احترام آدم ها و تلاش برای تخریب دیگری مواجهیم / ...
محور و مرکزیت هم متفاوت بود... گروگانگیری و ایجاد غل و زنجیرهایی برای حفظ خانواده(بچه، پول، نیاز، ...)، در جایی که دیگر مهر و محبت ... دیدن ادامه ›› و علاقه واقعی رنگ باخته و رابطه ها را تحکیم نمی کند و همه آماده اند که به یک جرقه، فوران کنند ... و تا تحت فشار قرار می گیرند، دست هم را رو می کنند و رازهای مگو را بر دایره می ریزند ...
۱۱ شهریور
درود بر همه ی دست اندرکاران و بازیگران نمایش «شالهنگ»
وخداقوت به بابک قادری عزیز کارگردان این اثر
من این نمایش را در شب‌های پایانی اجرایش دیدم نمایش مفرحی بودو دکور و طراحی برخی از میزانسن ها و بازی خانوم مرضیه صدرایی روکه مثل همیشه به اندازه ودلنشین بود دوست داشتم اما دیگر بازیگران که اغلب جنس بازیهاشون روهم میشناختم انگار شبشون نبود❗
برای این گروه خوب و کارگردان محترم آرزوی موفقیت در کارهای آتی رودارم.✌️🌹
۱۲ شهریور
لیلاج
سلام. درود. بی شباهت نبود اما ...‌ در اسکرین شات، همه چیز وهم و خیال یک آدم سرخوش از دود افیون بود و در اینجا اما واقعیت/ در آنجا و در وهم و خیال یک آدم مریض میشد که روابط ناسالم و ناپاک زوجها ...
سلام و درود بر شما
با فرمایشتون تا حد زیادی موافقم ولی منظور من هم این نبود که این دو نمایش کامل یکسان و مشابه بودن بلکه صرفاً اون نمایش اولین موردی بود که به ذهنم رسید تا برای تکراری و کلیشه‌ای بودن متن کار که داخل نقدم گفتم بخوام مثال بزنم وگرنه که قطعاً تفاوت‌های بسیاری مثل همینکه شما فرمودید داشتن که اینجا صرفاً مردها خیانت و... می‌کردن ولی اونجا این موضوع یک طرفه از طرف آقایون نبود
قطعا هر دو متن تقاوت‌های بسیاری با هم داشتن ولی درنهایت از نظر من موضوع هر دو از یک جنس و به شدت کلیشه‌ای و تا حد زیادی تکراری بود!
۱۳ شهریور
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید