در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | سروناز یکتا: شبکه‌ی سلامت جمعه شب‌ها یه مستند انگلیسی نشون میده به اسم «اسرار زندگی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 11:11:28
شبکه‌ی سلامت جمعه شب‌ها یه مستند انگلیسی نشون میده به اسم «اسرار زندگی پنج‌ ساله‌ها»

دیشب یه دختر و پسر پنج ساله توی مهدکودک با هم دوست شدن و یه رابطه‌ی دوستانه‌ی جالب رو شروع کردن. اسم دختر مایلا و اسم پسر تیانو بود و هردو خیلی اهل بازی‌های هیجانی بودن ،با هم کتک‌کاری میکردن،با هم سرسره رو از پایین به بالا میرفتن، درکل خیلی به هم میومدن و ذره‌ای اختلاف نظر توی زمین بازی با هم نداشتن.
تا اینکه یه‌بار مایلا، که بالای سرسره ایستاده بود با پا زد توی سینه‌ی تیانو که میخواست از سرسره بره بالا.
و تیانو خیلی از این حرکت مایلا جا خورد و زد زیر گریه.
بعد با داد به مایلا گفت:« تو دیگه دوست من نیستی»
و مایلا هم بلافاصله بعد شنیدن این حرف زد زیرگریه.
مربی اومد و سعی کرد این دوتا رو با هم آشتی بده مایلا معذرت‌خواهی کرد ولی تیانو‌ میگفت ... دیدن ادامه ›› نمیخواد دیگه با مایلا دوست باشه.
.
.
.
یه مدت گذشت و مربی بچه‌ها رو جمع کرد دور هم و گفت که میخواد راجع به دوستی باهاشون صحبت کنه، پرسید که به‌نظر اونها دوستی یعنی چی؟
خیلی‌ها جواب‌های بی‌ربط میدادن، تا اینکه یکی گفت دوستی یعنی دلمون برای کسی تنگ بشه.
بعد مربی از مایلا پرسید نظر تو چیه؟
مایلا یکم فکر کرد و گفت:«من که دیگه قلبی ندارم...کسی با من بازی نمی‌کنه...من هیچ دوستی ندارم...احساس میکنم که قلبم کوچیک شده»
بعد یهو‌ همه‌ی بچه‌ها متوجه شدن که جدی جدی مایلا ناراحته. یکی از بچه‌ها از روی صندلیش بلند شد و رفت مایلا رو بغل کرد و گفت ناراحت نباش من دوستتم.
و بلافاصله همه‌ی بچه‌ها نوبتی بلند شدن و مایلا رو بغل کردن و گفتن که اون‌رو‌ دوست دارن و باهاش دوست هستن.
البته همه به جز تیانو که فکر نمی‌کرد مایلا دیگه به جز اون بتونه دوستی پیدا کنه.
یه همچین برنامه‌ای هم منو‌تو پخش می‌کرد من جسته و گریخته می‌دیدم..ولی هربار که به طور رندوم‌مینشستم پاش،عجیب حیرت انگیز بود برام...

یادمه یه روز داشتم به این فکر می‌کردم که انگار رشد آدمیزاد از اون سن و سال به بعد متوقف میشه...یعنی انقد توی اون سن و سال شبیه آدمای بزرگسال بودن...تمام فلسفه‌هاشون تمام اخلاقیات و برخورد و رفتارشون...
کلا چیز خیلی عجیبی بود...

۱۸ دی ۱۴۰۰
نیلوفر
اره خیییلی باهات موافقم...همین طوره... دقیقا سیاست رو بی اینکه کسی مستقیما بهمون باد بده خودمون یاد می‌بگیریم و می‌فهمیم روی کدوم بعدمون کار‌کنیم درست‌تره... حالا الان بحث سیاست و کودکی ...
بله دیدی گفتم، هرچی سنمون میره بالاتر بدتر میشیم،کار درست رو همون پنج ساله هه میکرد که بدون سبک و سنگین کردن و فکرهای اضافی، فاصله‌ی درست رو انتخاب میکرد?
.
.
.
گرفتم??‍♀️
۱۸ دی ۱۴۰۰
نیلوفر
اره خیییلی باهات موافقم...همین طوره... دقیقا سیاست رو بی اینکه کسی مستقیما بهمون باد بده خودمون یاد می‌بگیریم و می‌فهمیم روی کدوم بعدمون کار‌کنیم درست‌تره... حالا الان بحث سیاست و کودکی ...
نه بابا حرص چیه :))
ولی جدی بگم‌ به نظر مناتفاقا این دست برنامه ها مخصوصا همون برنامه ی من و تو که اشاره کردید خودشون جای ده بیست کتابه چرا که واقعا انگار سر کلاس روانشناسی رشد نشستی خیلی خیلی کار شده و جالبند.
۱۸ دی ۱۴۰۰
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید