در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال عرفان جابری | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 14:26:44
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
+چی می‌بینی؟
-قرمز

تئاتر «قرمز» با فضاسازی دقیق، کارگردانی حساب‌شده و داستانی گیرا، مخاطب را از ابتدا تا پایان مجذوب خود می‌کند و هر صحنه‌اش پُر از نماد و احساس است.

اما نقطه‌ی اوج این اثر، بازی درخشان و مسلط آقای بهبودی‌ عزیز است که با حضور پرانرژی و باورپذیر خود، تمام ظرافت‌ها و پیچیدگی‌های نقش را به بهترین شکل به نمایش می‌گذارد و باعث می‌شود نمایش از حالت صرفاً اجرا خارج شده و تبدیل به یک تجربه‌ی زنده و واقعی شود.

من شخصاً از دیدن تئاتر «قرمز» لذت بردم؛ هر لحظه‌اش پر از احساس و انرژی بود.
چند شب پیش تئاتر «کتابخانه نیمه‌شب» در تماشاخانه ملک را دیدم؛ نمایشی پر از تأمل، خنده و اشک.
بازی‌های درخشان خانم فرجاد و آقای شعبان‌پور همراه با کارگردانی دقیق و خلاقانه‌ی محمد ملکشاهی، تجربه‌ای عمیق و به‌یادماندنی رقم زدند.
تشکر ویژه از حسین کلهر، همکار خوب رسانه‌ای‌ام، که با تهیه این اثر تأثیرگذار، سهم بزرگی در موفقیت نمایش داشت.
بی‌شک یکی از بهترین تئاترهایی بود که تا به حال دیده‌ام.
با اینکه قسمت اول این دوگانه رو ندیده بودم، اما نمایش «چه کسی جوجه تیغی را کشت؟» من رو کاملاً جذب خودش کرد. لحظاتی بود که از قید زمان و مکان خارج شدم و فقط به بازی درخشان بهرام افشاری و تینو صالحی نگاه می‌کردم. هر دو بازیگر با تسلط و عمق فوق‌العاده‌ای که داشتند، حس‌ها و احساسات شخصیت‌ها را بسیار طبیعی و باورپذیر منتقل کردند.

حرکات، نگاه‌ها و انرژی کنترل‌شده‌ی آن‌ها، فضای نمایش را زنده نگه می‌داشت و باعث شد حتی بدون دیدن قسمت اول، ارتباط عمیقی با داستان برقرار کنم.
محمد فروزنده این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش «پِپِرونی برای دیکتاتور» از اون اجراهایی بود که واقعاً لذت‌بخش و سرگرم‌کننده بود. همه‌چیز درخشان بود؛ از کارگردانی گرفته تا طراحی صحنه، میزانسن‌ها و دیالوگ‌های هوشمندانه. فضای طنز کار به‌خوبی پرداخت شده بود و ما در طول اجرا حسابی خندیدیم.

نکته‌ای که خیلی به چشم می‌اومد، هماهنگی بین بازیگران بود. هر بازیگر دقیقاً در جای درست خودش قرار داشت، هم از نظر نقش‌آفرینی و هم از نظر میزانسن و حضور صحنه‌ای. هیچ چیزی اضافی یا کم نبود. بازی‌ها یکدست، روان و با ریتم عالی اجرا شده بود. این نمایش یه ترکیب جذاب از متن قوی، اجرای پرانرژی و طنز هوشمندانه بود که تماشاچی رو تا آخر با خودش همراه می‌کرد.

محمد فروزنده این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش «در انتظار گودو» یکی از درخشان‌ترین اجراهایی بود که دیدم. اکت بازیگران واقعاً فوق‌العاده بود، خیلی خیلی خیلی خوب! تسلطشون بر حرکات بدنی، سکوت‌ها و لحظات پُر و خالی صحنه تحسین‌برانگیز بود. صدا و لحن بازیگران هم دقیق، قدرتمند و هماهنگ با فضای اثر بود.

بازی امیرمحمد رفیع‌خواه و سعید احمدی چشمگیر و کاملاً باورپذیر بود؛ هر دو بازیگری توانمند و مسلط هستن که حضورشون کیفیت اجرا رو چند برابر کرده بود. طراحی صحنه و کارگردانی هم با خلاقیت و دقت اجرا شده بود و فضای ابزورد نمایشنامه رو به‌خوبی به تماشاچی منتقل می‌کرد.
نمایش «به صرف بورش، بدون خون» دومین بخش از سه‌گانه‌ای به کارگردانی صابر ابر هست که فضای خاص و متفاوتی داره. طبیعتاً برای درک بهتر و ارتباط عمیق‌تر با این نمایش، باید بخش اول رو دیده باشید. فرم روایت، طراحی صحنه و فضای ذهنی کار به‌خوبی ادامه‌ مسیر سه‌گانه رو نشون می‌ده. بی‌صبرانه منتظر بخش سوم هستم تا این پازل هنری کامل بشه.
سینا و محمد فروزنده این را خواندند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نمایش «شَک» یکی از اجراهای فوق‌العاده‌ای بود که واقعاً حس خوبی منتقل می‌کرد. بازی آقای تشکر و خانم جوان هر دو درخشان و کاملاً تأثیرگذار بود. موسیقی نمایش هم بسیار عالی بود و به فضاسازی و عمق روایت کمک زیادی می‌کرد. در کل نمایشی بسیار باکیفیت و تماشایی بود.
محمد فروزنده این را خواند
محبوبه افاضلی این را دوست دارد
عرفان جابری عزیز ... ممنون از اینکه به دیدن تئاتر ما آمدی و ممنون از نظرت ...
۲۸ اردیبهشت
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
در کل اجرای خوبی بود و زحمت گروه کاملاً قابل تحسینه. البته بعضی از بازیگرها گاهی تپق می‌زدن یا نحوه بیانشون روان و دقیق نبود که یه مقدار از تمرکز تماشاچی کم می‌کرد. با این حال، اگر با نگاه یه نمایش دانشجویی بهش نگاه کنیم، تجربه قابل قبولی بود و ارزش دیدن داشت.