در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال میلاد صالحی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:02:40
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سلام و خسته نباشید خدمت همه عوامل و دست اندرکاران این نمایش عالی و بی نظیر.
خیلی ساده نمایش رو توصیف کنم ؛ یک نمایش حال خوب کن.شما با هر حالی این نمایش را ببینید قطعا حالتان خوب می شود.
بازی آقای تشکر در حدی خوب بود که انگار این نقش را فقط برای ایشان نوشته اند. واقعا بدون آقای تشکر این نمایش خسته کننده ترین نمایش عمرم می شد. شور و تاب ایشان مخاطب را میخکوب میکرد.
آقای نصیر هم که فوق العاده بودند کاملا یک آدم معمولی و بی هیچ‌جهت گیری سیاسی را نشان دادند.
در کل خیلی لذت بردم‌. خدا قوت
با عرض سلام و خسته نباشید.
با فضا نمایش ارتباط خوبی گرفتم . نور پردازی مناسب و خیلی به جا بود.
نقدم بیشتر به خود نمایش نامه هستش.
آن چیزی که من فکر میکردم که قرار است تماشا کنم نقدی بر رسانه های دنیا امروز است. منتهی بیشتر فضای جنگ سرد تداعی شد. چند جایی هم برای رضای خدا اسمی از رسانه و " اینجا استودیو منه" اومد. حال اینکه با توجه به نمایش، چگوارا مرد خوب داستان ما هست و طبیعتا با افکار سوسیالیستی و در مقابل لری حیله باز و دروغ گو با افکاری لیبرال. قصد نمایش ظاهرا این بود که " عقیده ِ" {همان طور که در نمایش نامه هم بر این کلمه تاکید شده بود} لیبرالیسم باعث بروز خوی حیوانی انسان ها می شود و در حالی که کمونیسم در نقطه مقابل قرار دارد. صرفا با مظلوم نمایی "چه" و ادای بخشندگی(کینه نداشتن از چوپان) مصداق درستی بر انسانی بودن عقیده کمونیستی نیست.
در همان ابتدای نمایش که جنگ جهانی دوم را گردن امپریالیست ها انداختید و لا پوشانی رسانه های لیبرال را نشان دادید بنظرم خیلی مضحک آمد. کتاب عناصر و خواستگاه های توتالیترایسم اثر هانا آرنت دلیلی بر این ادعا است. اروپا آبستن یک جنگ ... دیدن ادامه ›› دیگر بود.
نکته آخر هم اینکه در اواخر نمایش نامه یک سوال اساسی و همیشگی از " چه" پرسیده می شود که این ایده سوسیالیسم چرا در هیچ کشوری موفق نشده است؟ و طبق معمول همان چواب همیشگی که ادعا دارد بالاخره یک روزی جواب می دهد.