نوشته ای بر نمایش «گیپور»
نمایش گیپور با تکیه بر یک خط داستانی آشنا آغاز می شود. بسیاری ممکن است در همان لحظات ابتدایی، آن را کلیشه ای بدانند. اما آیا کلیشه همواره مذموم است؟ پاسخ این است: نه.
کلیشه، اگرچه بازتاب تکرار است، می تواند بستر خلاقیت باشد؛ بستری که هنرمند، با ظرافت و مهارت، آن را صیقل می دهد، لطیفش می کند و در نهایت چیزی نو از دل آن می زاید. گیپور دقیقاً چنین می کند. از الگوهای آشنا عبور می کند، اما در این گذر، رد تازه ای از خود بر جای می گذارد.
آن چه این نمایش را فراتر از متن و ساختار روایی اش می برد، بازی های باورپذیر بازیگران است. بازیگرانی که نه صرفاً نقش را، بلکه زندگی را روی صحنه می آورند، بگونه ای که تماشاگر نه فقط داستان را، بلکه روح آن را تجربه
... دیدن ادامه ››
می کند.
در نهایت، گیپور با اینکه می توانست در میان روایت های مشابه گم شود، به واسطه ی بازی هایی انسانی، جای خود را در ذهن و احساس مخاطب باز می کند. این همان معجزه ی اجراست؛ همان جایی که یک "کلیشه"، به یک تجربه ی زیسته بدل می شود.