در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال مهدی نوابی | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 20:31:11
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
چقدر به آنچه می بینیم یقین داریم؟ چقدر به آنچه یقین داریم، شک داریم؟
دیشب به این نمایش نشستیم و عجب نشستنی. کوروش سلیمانی عزیز رو سال هاست دنبال می کنم. متواضع، کلاسیک، قصه شناس، آنکادر و استاندارد
موقع خروج به آقای سلیمانی گفتم که از اون نمایش ها بود که تا سال ها یادم میمونه و تا روزها ذهنم درگیرش خواهد بود. و الان ساعت 10 صبح هنوز به دیالوگ های نمایش فکر می کنم.
اوایل داستان خیلی عادی بود. ولی از یک جایی به بعد هر 5 دقیقه به همراهم در سالن نگاه می کردم و با هم یک نفس عمیق می کشیدیم و سر تکون می دادیم که ای وای
و این نمایش حتی از کنار ساده ترین دیالوگ ها هم ساده نگذشته بود. جایی که بهنام تشکر به رویا افشار گفت پس رحم ت کجاست؟ و جواب این بود که جایی نیست که دست تو بهش برسه. و همین جمله ساده میتونه دقایق زیادی ذهن رو درگیر کنه.
رفت و برگشت دیالوگ ها بین بازیگران، اجرای عالی بازیگران، خطابه های بهنام تشکر عزیز، شک بی نظیر استاد افشار، در میانه ایستادن ویدا جوان و مادری کردن ساناز نجفی، دکور ساده و راه رفتن بر روی سایه صلیب به هنگام خطابه و ...
من لذت بردم و فکر کنم در مدت زمان باقی مانده دست آدم هایی رو که دوست دارم بگیرم و دوباره به تماشای نمایش بنشینم و این بار آماده باشم برای نوت برداشتن.
مهدی نوابی عزیز … ممنون از دقت نظر و بادداشت سراسر لطف شما …. اینکه بعد از خروج از سالن و‌ حتی روز بعد به نمایش ما می اندیشید عالی ست برای ما .،، سربلندیم‌ به داشتن تماشاگران آگاه و هنرشناسی چون شما … پاینده باشید
۲۸ فروردین
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
سلام
چند شب پیش این نمایش رو دیدم. مونولوگ ها عالی. هر سه بازیگر از پس نمایش براومدند. داستان اول، فوبیای همیشگی من هست و به همین دلیل میخکوب بودم روش. داستان دوم (مرد کشته شده به دست مادر)، به نظرم جای کار داشت و داستان سوم بی نظیر بود. جایی بین توهم و واقعیت نگهت می داشت و اجازه نمیداد تکون بخوری. من این نمایش رو واقعا دوست داشتم.
ارمغان سروی (armaghan)
سپاس از نظر پر مهرتان دوست عزیز ??
۰۷ خرداد ۱۴۰۱
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید