در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال حامد شیدائیان | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 22:23:40
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سال‌ها پیش، وقتی جوان‌تر بودم، رمانی خواندم به نام ماجرای عجیب سگی در شب، نوشته مارک هادون.
داستان از زبان پسری به نام کریستوفر روایت می‌شود؛ نوجوانی مبتلا به اوتیسم که دنیا را با منطق و استنتاج می‌فهمد، هیچ‌گاه دروغ نمی‌گوید و در ریاضی نبوغی چشمگیر دارد.
ماجرا با روایت او از قتل سگ همسایه آغاز می‌شود و آرام‌آرام به سفری ادیسه‌وار تا لندن می‌رسد.
امشب در تماشاخانه هما نمایشی دیدم اقتباس‌شده از همین اثر؛
تئاتری دیدنی و هوشمندانه، با بازی‌هایی قوی و اجرایی که با مهارتی چشمگیر، دنیای ذهنی کریستوفر و ارتباط خاص او با جهان اطرافش را به تصویر می‌کشید.
در پایان نمایش، حالی دوگانه داشتم:
از یک‌سو، لذت تماشای داستانی که زمانی مرا عمیقا درگیر خود کرده بود، این‌بار در قالب نمایشی خلاق با موسیقی، نورپردازی و پرفورمنسی تاثیرگذار؛
و از سوی دیگر، اندوهی خاموش از یادآوری فرشته‌هایی زمینی که جهان را متفاوت‌تر از ما می‌بینند، می‌شنوند و لمس می‌کنند.
خلاق و نوآور، همچون مثلث
یک پارادوی هوشمندانه و شوخ‌طبعانه از پتروس فداکار 😆
روایت آهنگین و سایکودرام عمار تفتی از سعدی، عشق و خودشناسی کم‌نظیر و جذاب بود.
امیر مسعود و محمد فروزنده این را خواندند
عمار تفتی و مبینا منصوری این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
در سالن خصوصیِ رستورانی مجلل در پاریس یک ضیافت برپاست.
شش نفر ــ که هیچکدام نمی‌دانند چرا به این ضیافت دعوت شده‌اند ــ به فاصله وارد می‌شوند:
سه مرد و پس از آن سه زن.
کم‌کم رابطه بین این چند نفر برملا میشود.
گفتگوها و برخوردهای اول، سرشار از سبکسری و شوخی‌های تند و بامزه است؛
هر کدام سعی دارد خجالت یا دلخوری خودشان را پشت طنز پنهان کند.
اما وقتی شوخی‌ها فرو می‌نشینند، بحث اصلی شکل می‌گیرد: «چه شد که در روابط‌مان شکست خوردیم؟»

نمایش بسیاررتامل‌برانگیز و تاثیرگذاری بود.
بازی سوسن پرور عالی بود‌
چه پارتنر داشته باشید و چه نداشته باشید ...
لیلا والی این را خواند
elen hs، نوید سیاتیری و آرزو محجوب این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
امشب به تماشای این نمایش جذاب نشستم.
داستان دو نگرش بنیادین نسبت به مرگ که به مصاف هم می‌روند:
در یک سو، پزشکانی که زندگی را مقدس می‌دانند و برایشان صِرف تپیدن قلب، دلیلی کافی‌ست برای ادامه دادن.
و در سوی دیگر، کن هریسون که می‌گوید:
«زندگی یک هدیه‌ است، نه اجبار.
اگر معنا را از من بگیرند، زندگی‌ام را هم گرفته‌اند.»
اینجا پرسشی اخلاقی و فلسفی شکل می‌گیرد:
آیا حق انسان در انتخاب سرنوشتش، تا لحظه مرگ برقرار است؟
یا مرزهایی هست که حتی آزادی فردی نباید از آنها عبور کند؟
زندگی یعنی فقط بودن، یا بودنِ با معنا؟
و اگر معنا از دست رفت،
آیا حق داریم خود، نقطه‌ پایان را انتخاب کنیم؟
محمد فروزنده، امیر مسعود و فاطمه درویش این را خواندند
علی نصیری و Safa این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دیشب آخرین اجرای تهران را دیدم
عالیییی بود
از اون اجراها که ماه‌ها و سالها توی ذهنم می‌مونه
همه چیز تمرین شده و حرفه‌ای بود، از بازی‌ها گرفته تا نور، صدا، لباس و گریم. یک تئاتر واقعی
سپاس از مهرتون
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
سپاس از مهر شما دوست عزیز 🌹🙏
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اجرای فوق‌العاده و بسیار تاثیرگذار
عمار تفتی در نقش مجنون بی‌نظیر بود
رشید کاکاوند و گروه موسیقی خوب بودند

اجرا با تاخیر زیادی شروع شد
صدای بعضی سازها زیادی بلند بود
صدای خواننده‌ها قدری نامفهوم بود
صندلی سالن ناراحت بود