نگاهی به فیلم shrouds کفن ها
به کارگردانی:#دیوید_کراننبرگ
فیلم با مقدمه چینی هوشمندانه فیلمساز آغازمی گردد نمایی نقطه دید از گودال( قبر) درد و فریاد جانکاه ناشی ازفقدان عزیز ازدست رفته به نمایی از درد و رنج ،کشیدن دندان در کلینیک دنداپزشکی کات می شود، کارگردان به زیبایی با چند المان بصری مفهوم فیلم وروح ناآرام شخصیت اصلی را بیان میکند،
درادامه با مرد میان سال ثروتمندی آشنا میشویم با بازی وینسنت کسل که توانسته با فن آوری جدید کفن های هوشمند بسازد و یک آرامستان با تکنولوژی دیجیتال اختراع کند که با تعبیه کردن مانیتورهای روی سنگ قبرها؛روند تجزیه شدن اجساد مردگان را ردیابی و نظاره کند، وحتی اپلیکیشن هم طراحی کرده که روی موبایل این فرایند دردسترس باشد،
مرد که همسرش در اثر بیماری سرطان ازدست داده؛فقدان زنش را نمی تواند تحمل و باور کند، با این تکنولوژی انگار به شکل مجازی هنوز با زنش در ارتباط وهمراه اوست؛ در ادامه فیلم اتفاقاتی رخ می دهد که این داستانک های فرعی و روایی روندی کند و خسته کننده برای مخاطب ایجاد میکند.
دیوید کراننبرگ فیلمساز کهنه کار کانادایی؛اینبار هم در ادامه دنبال کردن مضامینی همچون هویت،تأثیرات تکنولوژی بر بدن انسان،تقابل فن آوری باانسان
... دیدن ادامه ››
؛ادغام انسان، ماشین،واقعیت و توهم در فیلمهایش، در این فیلم ازلحاظ روایی تماشاگر رابا دو ایده و تم موازی مواجه می سازد،،تنهایی بشر معاصر ،و به مضمون پیچیده رابطه انسان با مرگ در عصر دیجیتال .؛سوال حل نشدنی بشر که با وجود پیشرفت زیاد در تکنولوژی و درمان بیماریها،همچنان لاینحل و بی پاسخ مانده است می پردازد؛ اینکه ما اجازه داریم به روند ازبین رفتن جسد مردگان؛نظاره کنیم؟؟آیا این کار روند سوگ والام مارا نسبت به مرگ عزیزمان کند میکند و این درد را التیام میبخشد؟؟؟
وبعدازمرگ؛؛ کنترل و نظارتی بربدن خودداریم؟ ، در فیلم آنچه میبینیم ودردرنیای خارج ازفیلم هم میدانیم این است که ،نظام مخوف سرمایه داری و تکنولوژی پیشرفته کشورهای صنعتی جهان در زمان زنده بودن بربدن و افکار مارا کنترل و نظارت دارن ؛بعدازمرگ هم بافن آوری جدید می خواهند بدن ودگردیسی آن را رصد و تحلیل کنند؛بدن انسانی به چیپست و داده دیجیتالی استحاله پیدا کرده که که میتوان آنرا حتی هک کرد؛وازطرف دیگر باتم آشناتری روبه هستیم تنهایی،، بیماری عصر مدرن،انسان قرن بیست و یکم در چه تنهایی عمیق و سختی گرفتار شده است که حتی آواتارهای هوشمند، دستساخته هم نمیتوانند بر تنهایی او غلبه کنند و این ساخته ها وابزارهای دیجیتال ،شبکه های اجتماعی،... بیشتر به تنهایی او می افزایند و وانسان عصر حاضر را تنهاتر به حال خود رها می نمایند؛
کاراکتر اصلی قصه برای رسیدن به آرامش ذهن و ازیاد بردن معشوق ازدست رفته، دست به تغییر دکوراسیون داخلی خانه ش و تبدیل آن به معماری مینیمال ،و طراحی سبک ژاپنی زده ست تا ذهنش را ازدرد ورنج؛فکر کردن به نبود همسرش آزاد نگاه دارد؛ ولی چنین نیست،نمیتواند این سوگ را بپذیرد وتحمل کندوبا ساخت این کفن های هوشمند و قبرستان پیشرفته سعی در کم کردن آلام و رنج درونی اش دارد.
کارگردان برای ارائه بصری ایده هایش وتاکید برآنها سعی کرده، باقاب های ایستا و سکوت و موقعیتهای بدنی کاراکترها در لبه قاب این اسارت وگرفتارشدن درفضای سرد و بی روح دیجیتالی را بیان نماید.اوباا نتخاب پالت رنگی سرد و خاکستری و تنالیته قهوهای؛؛لوکیشن و شکل معماری ساختمان هایی ازجنس شیشه و فلز،، این حس ملال و استرس دلزدگی، تنش های درونی شخصیتهای داستان را آشکار ودراجرا، چیدمان فضاسازی فیلمش به خوبی عمل کند؛ و مخاطب را همراه خود سازد،،ولی در ارائه درست کاراکترها و شخصیت پردازی آنها به درستی عمل نکرده و کاراکترها در حد سطح باقی میماند و پرداخت دقیق و عمیقی ندارند،اگر کارگردان ساختار روایی داستان راروی ایده مرکزی که در ذهن مخاطب از پلان آغازین کاشته است نگه میداشت و وباهمان ایده روند قصه را گسترش و بالنده میکرد با فیلمی درخشان و پرمخاطب تری روبه روبودیم تا این فیلم که، با روایت قصه های فرعی و ریتم کند تدوین و طولانی بودن زمان پلان ها تا حدی برای مخاطب عام خسته کننده و حوصله سربر می شود .
https://vrgl.ir/qkprb
#سینما
#سینمای جهان
#نقد فیلم
#دیوید کراننبرگ
#کفن ها
#احسان_خوشخو
#ehsankhoshkhoo
#ehsan_khoshkhoo