در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال raha azimi | دیوار
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 20:53:08
«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
سمند خاطراتم پای می کوبد
همه حرف دلم با تو همین است که دوست
چه کنم؟... حرف دلم را بزنم یا نزنم؟
گفته بودم که به دریا نزنم دل اما
کــــو دلی تا که به دریا بزنم یا نزنم؟
قیصر امین پور

کــــو دلی تا که به دریا بزنم یا نزنم؟..
۲۶ فروردین ۱۳۹۳
یاد جناب ببخشید افتادم!
۱۱ اردیبهشت ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
خواب رویای فراموشی هاست!
خواب را دریابم،
که در آن دولت خاموشی هاست...
من شکوفایی گل های امیدم را در رویاها می بینم،
و ندایی که به من می گوید:
گرچه شب تاریک است
"دل قوی دار"
سحر نزدیک است..
حمید مصدق
شب بود و نسیم بود و باغ و مهتاب
من بودم و جویبار و بیداریِ آب
وین جمله مرا به خامشی می گفتند
کین لحظه ی نابِ زندگی را دریاب
محمدرضا شفیعی کدکنی


هر چند امیدی به وصال تو ندارم
یک لحظه رهایی ز خیال تو ندارم
ای چشمه ی روشن منم آن سایه که نقشی
در آینه ی چشم زلال تو ندارم
می دانی و می پرسیم ای چشم سخنگوی
جز عشق جوابی به سوال تو ندارم
ای قمری هم نغمه درین باغ پناهی
جز سایه ی مهر پر و بال تو ندارم
از خویش گریزانم و سوی تو شتابان
با این همه راهی به وصال تو ندارم
محمدرضا شفیعی کدکنی
من، بر می خیزم !
چراغی در دست
چراغی در دلم،
زنگار روحم را صیقل می زنم
آیینه‌ای برابر آینه ات می گذارم
تا با تو ابدیتی بسازم!
شاملو
تا "از" تو ابدیتی بسازم.
۲۱ فروردین ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
وقتی تو نیستی
نه هستهای ما چونان که بایدند
نه بایدهای ما
مثل همیشه ،
آخر حرفم را
و حرف آخرم را
با بغض فرو می خورم
عمریست لبخندهای لاغر خود را
در دل ذخیره می کنم
باشد
برای روز مبادا
اما در صفحه های تقویم
روزی به نام روز مبادا نیست
آن روز هر چه ... دیدن ادامه ›› باشد
روزی شبیه دیروز
روزی شبیه فردا
روزی شبیه همین روزهای ماست
اما کسی چه می داند
شاید امروز نیز
روز مبادا باشد
وقتی تو نیستی
نه هستهای ما چونان که بایدند
نه بایدهای ما
هر روز بی تو
روز مباداست !
قیصر امین پور
بی نظیر...
۲۱ فروردین ۱۳۹۳
هر روز بی تو
روز مباداست!
۲۱ فروردین ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
زیر خاکستر ذهنم باقیست
اتشی سرکش و سوزنده هنوز
یادگاریست ز عشقی سوزان
که بود گرم و فروزنده هنوز
عشقی آنگونه که بنیان مرا
سوخت ازریشه و خاکستر کرد
غرق در حیرتم از این که چرا؟
مانده ام زنده چرا
گاه گاهی که دلم میگیرد
پیش خود میگویم
آن که جانم را سوخت
یاد می ارد از این بنده هنوز ... دیدن ادامه ››
سخت جانی را ببین
که نمردم از هجر
مرگ صدبار به از بی تو بودن باشد
گفتم از عشق تو من خواهم مرد
چون نمردم هستم
پیش چشمان تو شرمنده هنوز
گرچه از فرط غرور...
بعد تو لیک پس از آن همه سال
کس ندیده به لبم خنده هنوز
گفته بودند
که از دل برود یار چو از دیده برفت
سال هاست که از دیده من رفتی لیک
دلم از مهر تو اکنده هنوز
دفتر عمر مرا
دست ایام ورق زده است
زیر بار غم عشق
قامتم خم شد و
پشتم بشکست
در خیالم اما
همچنان روز نخست
تویی ان قامت بالنده هنوز
آتش عشق پس از مرگ نگردد خاموش
گر که گورم بشکافند
عیان می بینند
زیر خاکستر جسمم باقیست
اتش سرکش و سوزنده هنوز
"حمید مصدق"


Someone، صبا فرزانه، نیلوفر ثانی و sanaz m.barin این را دوست دارند
همیشه شعرهای حمیدمصدق برام تازگی و جذابیت دارند سپاس رها جان
۲۰ فروردین ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
اخرین برگ سفرنامه ی باران این است :
که زمین چرکین است.
محمد رضا شفیعی کدکنی
لحظه ی دیدار نزدیک است
باز من دیوانه ام مستم
باز می لرزد دلم دستم.
باز گویی در جهان دیگری هستم.
های! نخراشی به غفلت گونه ام را تیغ !
های ! نپریشی صفای زلفکم را دست !
و ابرویم را نریزی دل !
-ای نخورده مست-
لحظه ی دیدار نزدیک است.
اخوان ثالث
raha azimi (arefeh74)
درباره فیلم چ i
درود بر ابراهیم حاتمی کیا برای ساخت چنین فیلم با ارزشی
ع.ع.سامانی، وحید hoo و جم این را خواندند
سارا صادقیان و ف.پ این را دوست دارند
الحق حجم ارزشش اونقدر زیاد بود که تا حلقمون فرو رفت!
۲۲ اسفند ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
واقعا نمیدانم با وجود چنین فیلم های بی ارزشی سینمای ما چه بر سرش خواهد امد ؟
الهه الف، manimoon، افق و جم این را خواندند
سید حامد حسینیان این را دوست دارد
این مزخزفات مال اکران بعد جشنوارست،اکران نوروزى خیلی خوبه
۲۰ اسفند ۱۳۹۲
بمن میگن هوادار نما؟؟؟!!!! چرا اونوقت؟؟؟در جریان هستین که سینما و تاتر از جنس فرهنگ هستن و با استادیوم و فوتبال و ،،،فرق دارن؟ هوادار بودن یا نبودن مال اون محیط هاست،اینجا علاقه مند بودن مطرحه.... از طرفى همونطور که گفته بودم اکران نوروز با چ و خط ویژه و طبقه حساس رضایت بخش اعظم هنردوست ها و مخاطبان رو جلب کرده، حالا شما چطور به چنین کشف و شهودى رسیدین و به تاسف کشیده شدین، خدا عالمه!
۰۴ اردیبهشت ۱۳۹۳
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
روزهایی که بی تو میگذرد
گرچه با یاد توست ثانیه هایش
آرزو باز می کشد فریاد
در کنار تو می گذشت ای کاش !
فریدون مشیری

کاش چون پاییز خاموش و ملال انگیز بودم
برگ‌های آرزوهایم یکایک زرد می‌شد
آفتاب دیدگانم سرد می‌شد
آسمان سینه‌ام پردرد می‌شد
ناگهان توفان اندوهی به جانم چنگ می‌زد
اشک‌هایم همچو باران دامنم را رنگ می‌زد
وه چه زیبا بود اگر پاییز بودم
وحشی و پرشور و رنگ‌آمیز بودم
شاعری در چشم من می‌خواند شعرآسمانی
در کنار قلب عاشق شعله می‌زد
در شرار آتش درد نهانی
نغمۀ من...
همچو ... دیدن ادامه ›› آوای نسیم پر شکسته
عطر غم می‌ریخت بر دل‌های خسته
پیش رویم چهرۀ تلخ زمستان جوانی
پشت سر آشوب تابستان عشق ناگهانی
سینه‌ام منزلگه اندوه و درد و بدگمانی
کاش چون پاییز بودم
فروغ فرخزاد


سارا نوری و صبا فرزانه این را دوست دارند
رهای عزیز قرار بود فقط یک پست بزارین ... امیدوارم رعایت کنید .
۱۶ بهمن ۱۳۹۲
ضمن سپاس فراوان از اشتراک گذاشتن این شعر زیبا که به شخصه یکی از شعرای مورد علاقمه..رها جان جمع تصمیم گیری کردن که هر روز یک الی دو پست بیشتر گذاشته نشه ات اشعار دوستان بیشتر دیده بشه و مورد نقد و بررسی قرار بگیره..با تشکر از شما و محبوبه جان که تذکر دادن
۱۷ بهمن ۱۳۹۲
اطلاعی از تصیم گرفته شده جمع نداشتم به هر حال از این به بعد رعایت میشود .
۱۸ بهمن ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
گاهی باید دروغ را راست پنداشت
و گاهی راست را دروغ
بی فریب خوردن . زندگی سخت است....
فروغ فرخزاد
در روزگاری که خنده ی مردم از زمین خوردن توست
برخیز تا بگریند....


زهرا این را خواند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
دنیای ما پر از دست هایی است که
خسته نمی شوند از نگه داشتن نقابها . . .


سارا تهرانی و زهرا این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
نگران اشکهایم نباش!
از لبخندم بترس که معنای اشک های فردای توست...!
سارا تهرانی و مسعود شفیعی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
گلایه دکتر شریعتی از خدا و جواب سهراب سپهری از زبان خدا :
پریشانم،
چه می‌خواهی‌ تو از جانم؟!
مرا بی ‌آنکه خود خواهم اسیر زندگی ‌کردی.
خداوندا!
اگر روزی ‌ز عرش خود به زیر آیی
لباس فقر پوشی
غرورت را برای ‌تکه نانی
‌به زیر پای‌ نامردان بیاندازی‌
و شب آهسته و خسته
تهی‌ دست و زبان بسته
به سوی ‌خانه باز آیی
زمین و آسمان را ... دیدن ادامه ›› کفر می‌گویی
نمی‌گویی؟!
خداوندا!
اگر در روز گرما خیز تابستان
تنت بر سایه‌ی ‌دیوار بگشایی
لبت بر کاسه‌ی‌ مسی‌ قیر اندود بگذاری
و قدری آن طرف‌تر
عمارت‌های ‌مرمرین بینی‌
و اعصابت برای‌ سکه‌ای‌ این‌سو و آن‌سو در روان باشد
زمین و آسمان را کفر می‌گویی
نمی‌گویی؟!
خداوندا!
اگر روزی‌ بشر گردی‌
ز حال بندگانت با خبر گردی‌
پشیمان می‌شوی‌ از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت
خداوندا تو مسئولی.
خداوندا
تو می‌دانی‌ که انسان بودن و ماندن
در این دنیا چه دشوار است،
چه رنجی ‌می‌کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است ...
جواب سهراب :
منم زیبا
که زیبا بنده ام را دوست میدارم
تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید
ترا در بیکران دنیای تنهایان
رهایت من نخواهم کرد
رها کن غیر من را آشتی کن با خدای خود
تو غیر از من چه میجویی؟
تو با هر کس به غیر از من چه میگویی؟
تو راه بندگی طی کن عزیز من، خدایی خوب میدانم
تو دعوت کن مرا با خود به اشکی، یا خدایی میهمانم کن
که من چشمان اشک آلوده ات را دوست میدارم
طلب کن خالق خود را، بجو ما را تو خواهی یافت
که عاشق میشوی بر ما و عاشق میشوم بر تو که
وصل عاشق و معشوق هم، آهسته میگویم، خدایی عالمی دارد
تویی زیباتر از خورشید زیبایم، تویی والاترین مهمان دنیایم
که دنیا بی تو چیزی چون تو را کم داشت
وقتی تو را من آفریدم بر خودم احسنت میگفتم
مگر آیا کسی هم با خدایش قهر میگردد؟
هزاران توبه ات را گرچه بشکستی؛ ببینم من تو را از درگهم راندم؟
که میترساندت از من؟ رها کن آن خدای دور؟!
آن نامهربان معبود. آن مخلوق خود را
این منم پروردگار مهربانت.خالقت. اینک صدایم کن مرا.
با قطره ی اشکی
به پیش آور دو دست خالی خود را. با زبان بسته ات کاری ندارم
لیک غوغای دل بشکسته ات را من شنیدم
غریب این زمین خاکی ام. آیا عزیزم حاجتی داری؟
بگو جز من کس دیگر نمیفهمد. به نجوایی صدایم کن.
بدان آغوش من باز است
قسم بر عاشقان پاک با ایمان
قسم بر اسبهای خسته در میدان
تو را در بهترین اوقات آوردم
قسم بر عصر روشن، تکیه کن بر من
قسم بر روز، هنگامی که عالم را بگیرد نور
قسم بر اختران روشن اما دور، رهایت من نخواهم کرد
برای درک آغوشم، شروع کن، یک قدم با تو
تمام گامهای مانده اش با من
تو بگشا گوش دل پروردگارت با تو میگوید
تو را در بیکران دنیای تنهایان. رهایت من نخواهم کرد ...
یعنی چی؟مگه دختر سعدی و شاه خاقانن که مناظره کردن؟!
قطعه اول از کارو نویسنده دهه های 30 و 40 هست.و قطعه دوم که در نهایت سستی و افتضاحات ادبیست گمنامست که شاعرش با گمنامی خدمت به خلایق کرده.
چرا اطلاعات غلط میدین آخه.حتا به شوخی و طنز.
دوست شاعری دارم که میگفت روزی بر صفحه گوشیش پیامکی نقش بسته بود که زیر آن نوشته بودن دکتر علی شریعتی.میگفت دقت بیشتری که کردم دیدم شعر خودمه که دست به دست شده با زیر نویس نام شریعتی.
واقعن که!
۱۶ بهمن ۱۳۹۲
متأسفانه چهره ی واقعی دکتر شریعتی خیلی با این چهره ی ساختگی او در جوامع مجازی و پیامک ها و ... فرق میکنه.
افکار دکتر شریعتی را با سخنان پوچ و بی محتوای امروزی که به نام او میزنند تحریف میکنند
دوست عزیز
تقصیر شما هم نیست
متأسفانه جوّ حاکم بر جامعه اینطوره
به نظرم اگه واقعا به دکتر شریعتی علاقه مندید
میتونین سخنرانی هاش رو دانلود کنین و گوش کنین
و ... دیدن ادامه ›› بلندی افکار این استاد بزرگ رو از زبان خودش بشنوین و بهش پی ببرین...
اونموقع حتی میتونین تشخیص بدین که از اینهمه مطلب و شعر و داستان، کدومشون با تفکر این بزرگمرد ایران پیوند داره.
موفق و سربلند باشین
در پناه حق...
۱۷ بهمن ۱۳۹۲
آقای امیر رضا شما درست می گویید من خودم کتاب هبوط در کویر ایشان را مطالعه کردم و اندکی با طرز فکر ایشان آشنا هستم از این به بعد در گذاشتن مطالبی که از دکتر شریعتی نقل میکنند توجه بیشتری می نمایم ولی این را بدانید تقصیر از من نبوده زیبایی این مطلب در یکی از سایت ها نظرم را جلب کرد و خواستم دیگران هم بخوانند .
۱۷ بهمن ۱۳۹۲
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
روزگاریست که شیطان فریاد می زند: آدم پیدا کنید! سجده خواهم کرد.
( شریعتی )
در دردها دوست را خبر نکردن ، خود نوعی عشق ورزیدن است!
( دکتر شریعتی )
sara safari، ماهک و امیرحسام این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید