پس از چهار سال وقفه، مصطفا کوشکی کارگردان شناختهشده تئاتر، با نمایشی متفاوت و فلسفی به صحنه بازگشته است. « نکراسوف» که در بستر فضای امنیتی جنگ سرد و با نگاهی هوشمندانه به شرایط امروز جامعه ایران شکل گرفته، ترکیبی از روایت کلاسیک و اجرای پرفورمنسمحور است که مخاطب را به چالشهای عمیق فکری و اجتماعی دعوت میکند. در گفتوگویی اختصاصی با مصطفا کوشکی، او از تغییرات سلیقه مخاطب، نقش رسانهها و رویکردهای نوآورانه در طراحی صحنه و صدا سخن گفت.
پس از چهار سال دوری از صحنه تئاتر، مصطفا کوشکی، کارگردان شناخته شده عرصه تئاتر کشور، با اثری جدید به صحنه بازگشته است. در گفتوگویی اختصاصی با خبرنگار صبا، کوشکی درباره انگیزههای بازگشت، انتخاب نمایشنامه و فضای سیاسی-اجتماعی حاکم بر کار جدیدش صحبت کرد.
مصطفا کوشکی در پاسخ به این که چرا پس از چند سال با «نکراسوف» به تئاتر بازگشته است، گفت: «کار در تئاتر نیازمند انگیزهای جدی و راهبردی است. تئاتر صرفاً تولید یک اثر نیست بلکه باید بازتابی از جامعه، شرایط و دغدغههای روز باشد. به دلیل شرایط ناپایدار و فضای بلاتکلیف اجتماعی و سیاسی این سالها، فکر کردم باید اثری را انتخاب کنم که بتواند به نوعی صدای این روزهای ما باشد
او ادامه داد: نکراسوف نمایشنامهای از ژان پل سارتر و مربوط به دوران جنگ سرد است؛ دورهای که با فضای امنیتی و بلاتکلیفی شدیدی همراه بود. این فضا برای من بسیار شبیه شرایط فعلی ایران است؛ جایی که هیچ کس نمیداند فردا چه اتفاقی خواهد افتاد و برنامهریزی برای آینده ممکن نیست. این نقطه اتصال بین مقطعی از تاریخ و امروز، باعث شد که این نمایشنامه فلسفی و سیاسی را انتخاب کرده و سعی کنیم با یک دراماتورژی هوشمندانه، خودمان را بازتعریف کنیم.
کارگردان نمایش رویای نیمه شب تابستان در مورد همکاری با مهدی کوشکی در زمینه دراماتورژی اثر گفت: مهدی کوشکی یکی از نویسندگان و دراماتورژهای باتجربه است که سالها در گروه لیو فعالیت کرده و قلمی روان و دقیق دارد. او توانسته نمایشنامهای که شاید در ابتدا کمی کهنه به نظر برسد را به شکلی هوشمندانه برای امروز ما بازنویسی کند. همکاری و پرسش و پاسخ مستمر ما در روند تمرینات باعث شد متن مدام در حال تکامل باشد، به گونهای که حتی پس از اجرای نمایش نیز این روند ادامه دارد.
ناپایداری معنا در نکراسوف
در ادامه گفتوگو با مصطفا کوشکی، کارگردان تئاتر، به بحث درباره نقش فلسفه اگزیستانسیالیسم در این نمایش و تغییرات نگرش مخاطب امروز پرداختیم.
مصطفا کوشکی که اغلب آثارش با استقبال مخاطبان تئاتر همراه بوده درباره نسبت مخاطب امروز با فلسفههایی مانند اگزیستانسیالیسم که در آثار سارتر و دیگر متفکران مطرح شده است، اظهار داشت: «این فلسفهها دیگر فلسفههای نوظهور و تازهای نیستند که بخواهیم امروز صرفاً درباره آنها صحبت کنیم. این رویکردها سالهاست که در جهان و در میان اهل مطالعه جا افتاده است و حتی در جامعه ما نیز به اشکال مختلف، مانند تفکرات خیام و یا فلسفه زندگی در لحظه و اینکه انسان محصول کاری است که انجام میدهد و از این دست تفکرات از بعد عرفانی گرفته تا بعد فلسفیاش شناخته و به بحث کشیده شده است.
او افزود: سوال این است که چقدر این مفاهیم در نمایش نکراسوف برایمان اهمیت دارد و میخواهیم بر کدامیک از مفاهیم این نمایشنامه تمرکز کنیم. من اعتقاد دارم که اصل این نمایشنامه درباره ناپایداری معناست؛ اینکه هیچ چیز ثبات و قطعیت ندارد و همه چیز در حالت تعلیق و بلاتکلیفی است. این نگاه در طراحی صحنه هم دیده میشود؛ ما از یک پلتفرم معلق استفاده کردیم که اجازه ثبات به رفتار و حرکات کاراکترها نمیدهد.
کارگردان نمایش توفان افزود: سوال بزرگتر این است که آیا مخاطب امروز تئاتر این مفاهیم را میشناسد و یا تمایل دارد بشنود؟ واقعیت این است که طی چند سال گذشته، نگاه تماشاگر به آثار هنری تغییر فاحشی کرده و متأسفانه سطحیتر شده است و مخاطب چه در سینما و چه در تلوزیون و تئاتر بیشتر به دنبال مصرف سریع اثر است. این پوستاندازی نسل مخاطبان تئاتر که هر چند سال یک بار رخ میدهد اتفاقی معمول است و اینبار در این جهت است که سبب شده تئاترها برای جذب همان نگاه سطحی مخاطب به گونهای از کنسرت-تئاتر یا سرگرمیهای زودگذر تبدیل شوند.
او ادامه داد: این تغییر نگاه به همراه کاهش سطح دانش و سواد فرهنگی جامعه، دغدغه جدی است که سیاستگذاران فرهنگی باید آن را جدی بگیرند تا ریزش فرهنگی و کاهش عمق فهم هنری اتفاق نیفتد. متأسفانه در سالهای اخیر این روند تسریع شده و حتی گاهی هدایت شده است، اما امیدوارم مردم دوباره آگاهی فرهنگی خود را بازیابند و جایگاه واقعی هنر در جامعه تقویت شود چرا که مردم ما مردمان آگاهی هستند و حتما دوباره جایگاه فرهنگی خود را پیدا میکنند. من نیز شخصاً این دغدغه را دارم که در خط هنریام چگونه میتوانم این تغییرات را درک کنم و همچنان آثاری تولید کنم که هم برای جامعه امروز معنا داشته باشد و هم مخاطب را به تعمق دعوت کند.
ابزاری در دست سیاستمداران
او بر نقش رسانهها و تأثیرات سیاسی آنها تأکید کرد و گفت:رسانهها امروزه نقش بسیار مهمی در شکلدهی افکار عمومی دارند و متأسفانه به ابزاری در دست سیاستمداران تبدیل شدهاند. با حجم زیادی از اطلاعات که در تمام جهان بر سر مردم ریخته میشود، تمایز بین واقعیت و جعلیات سختتر شده است. این وضعیت به نوعی یک سیاستگذاری هدفمندی استفاده از رسانه برای تحقق اهداف سیتمداران است و با گسترش فضای مجازی و در دسترس بودن اطلاعات و مراجعی که دیگر چندان هم مهم نیستند به اوج خود رسیده است.
تئاتر، نیازمند طراحیهای نوآورانه
کوشکی سپس درباره زمانبندی تمرینات و آمادهسازی نمایش گفت:تمرینات عملی از اواخر بهمن سال گذشته شروع شد و حدود چهار ماه به طول انجامید و پیش از آن نیز نمایشنامه در حال تغییرات اولیه بود و زیر ساخت لازم برای طراحیهای اولیه شکل میگرفت.
درباره طراحی صدا و لباس، کوشکی توضیح داد:تئاتر به عنوان پدیدهای خلاقانه، نیازمند طراحیهای نوآورانه است. طراحی صدا در این نمایش برای حذف ابزارهای صحنه و تقویت تخیل مخاطب شکل گرفت. در طراحی کاراکترها نیز به همین صورت بود و کاراکترها به سمت انیمه و کارتونی شدن رفتند، ما به هر حال در دوران پست مدرن زندگی میکنیم و خواه ناخواه متاثر از تفکر پستمدرن هستیم و این خرده روایت گونگی در ترکیب مفاهیمی از این دست در اثر کاملا مشهود است و هرچند که نمایشنامه ساختار کلاسیک و کلان روایت دارد، اما اجرای ما بیشتر به سمت پرفورمنس و اجرا محور بودن حرکت کرده است و این بعد پست مدرن به شکلی دیگر در اجرا دیده میشود.
وی در پایان با دعوت از مخاطبان گفت:خوشحال میشوم کسانی که این گفتگو را میخوانند به دیدن نمایش بیایند. مطمئنم اثر برایشان تلنگری خواهد بود و با یک اثر جدی در عین اینکه نامش «مضحکه نکراسوف» است روبرو خواهند بود که لایههای کمدی و فانتزی زیادی دارد، و حتما ذهنشان را درگیر میکند. گاهی در سالن شاهد هستیم که مخاطبان حتی در حین اجرا درگیر جستجوی مفاهیمی که در نمایش به ان اشاره میشود یا در حین نمایش به جواب آن میرسد و این برای من بسیار جالب و امیدوارکننده است که مخاطب دوباره شروع به فکر کردن میکند و دلش میخواهد که بداند و بفهمد.