در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | فرنود سمیع
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 10:04:04
 

گروه تئاتر کلایدوک

«تیوال» به عنوان شبکه اجتماعی هنر و فرهنگ، همچون دیواری‌است برای هنردوستان و هنرمندان برای نوشتن و گفت‌وگو درباره زمینه‌های علاقه‌مندی مشترک، خبررسانی برنامه‌های جالب به هم‌دیگر و پیش‌نهادن دیدگاه و آثار خود. برای فعالیت در تیوال به سیستم وارد شوید
فرنود سمیع (farnoodsami)
درباره نمایش نان i
حقیقتاً صحنه نهایی با تمام زیبایی‌هایی که داشت برای من سراسر استرس بود و قلبم تندتند می‌زد که مبادا این آجرها (جعبه‌ها)‌ بریزن. البته من ردیف دوم بودم ولی برای اینکه خود اجرا خراب نشه نگران بودم و این نگرانی رو هم خود بازیگرا با بازی‌های نه چندان هماهنگشون بوجود آورده بودن.
کاش گروه بیشتر تمرین می‌کرد و هماهنگی بیشتری داشت و به یه اجرای بسیار خوب تبدیل می‌شد. با این حال به چنین اجراهایی انقدر علاقه دارم که از همین هم راضی باشم. با آرزوی موفقیت بیشتر.
فرنود سمیع (farnoodsami)
درباره نمایش صد در صد i
عالی عالی. زیبا. ۵ ستاره نوش جان تو باد اسماعیل‌کاشی عزیز.
سحرناز قاسم نژاد این را خواند
زهره مقدم، فرزاد جعفریان و حمیدرضا مرادی این را دوست دارند
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید
من با اینکه «اتاق ورونیکا»ی رضا ثروتی رو دیده بودم و به نظرم یکی از بهترین تئاترای اجرا شده در سال‌های اخیر توی ایرانه، باید بگم که این نمایش هم بسیار عالی بود. در مقاطعی کاملاً مو به تن آدم سیخ می‌کرد و ریتمش هم خیلی خوب بود. اینکه یه جاهاییش رو عوض کرده بودن به دل من نشست. شاید تا نیمه‌های نمایش از اینکه روند خطی نداشت زیاد راضی نبودم، ولی وقتی وقایع فلش‌بک رو دیدم و بعدش هم که دوباره برگشتیم به داستان، فوق‌العاده خوشم اومد. با همه‌ی این شرایط، بازی‌های بسیار حرفه‌ای و زیبایی رو دیدم و در کل می‌تونم بگم از همه لحظات نمایش لذت بردم. (گرچه هنوز که چند ساعتی از دیدن نمایش گذشته، هنوز بر اثر اون فلاش‌های شدید که صحنه‌های خیلی زیبایی رو هم درست کرده بودن، سرم به شدت درد می‌کنه!)
فقط یه تیکه‌هاییش خیلی برام یادآور نمایش ثروتی بود. مثلا نورپردازی قرمز توی موقعی که سوزان تازه لباس‌های ورونیکا رو پوشیده یا تند شدن ریتم آهنگ توی همون صحنه. شاید هم چون خیلی توجه داشتم، این نکات به نظرم آشنا اومدن.
به هرحال خسته نباشید میگم به تیم اجرایی. کارشون عالی بود. امیدوارم همیشه چنین تئاترهای نوآورانه، جدید و بدیعی رو ببینیم.
فرنود سمیع (farnoodsami)
درباره نمایش شیطونی i
برای بار دوم به تئاتر مستقل رفتم تا «شیطونی» را بار دیگر با پوست و گوشت و استخوانم لمس کنم. در نوآورانه بودن تئاترهای مهدی کوشکی دیگر شکی نیست. دریدن مرزهای رایجی که خصوصاً در تئاترهای کلاسیک به وفور دیده می‌شوند، پیش‌ پا افتاده‌ترین بخشی است که کوشکی آن‌ها را به راحتی کنار می‌زند. او ابایی ندارد که تک‌خوان زن را با بازخوانی ترانه‌های فرانسوی و در نقش ضبط ماشین، زنگ موبایل و روایت کننده مکالمات تلفنی، روی صحنه بیاورد و در عین حال «دختر»ی رپر، به بیان اتفاقاتی بپردازد که به هیچ‌عنوان در نمایش به صورت فرم در نمی‌آیند.
استفاده از حداقل فرم در عین خلاقانه بودنشان، آن هم صرفاً توسط دو بازیگر زن و بک‌گراندی مصور (متشکل از آیکون‌هایی ساده برای روایت المان‌های داستانی) باعث شده تا آشنایی زدایی زیبا و بی‌بدیلی شکل بگیرد که کمتر مانند آن را در کارهای صحنه‌ای دیده باشیم. حتی این کمبود فرم به اکت‌های بین دو شخصیت اصلیِ روی صحنه هم تعمیم می‌یابد و درست در زمانی که در تعلیقِ نبود هیچ حرکتی، به صحنه چشم دوخته‌ایم، بازی‌هایی روان و سریع (و بیشتر توسط مهدی کوشکی که استادانه اجرا می‌شوند)، نقش ضربه نهایی را به خود می‌گیرند.
«شیطونی» بیانگر واقعیات تلخی است که زیر پوست تهران (و صد البته هر شهر دیگری در هر کجای جهان) ریشه‌ دوانده‌اند. از معضلاتی می‌گوید که جز در صفحات حوادث روزنامه‌ها و در مقام ملامت‌کننده، بازگو نشده‌اند. «شیطونی» پر است از شوخی‌های تند و «دم‌ دستی» که مخاطب عام را به قهقهه وا می‌دارد و همان لحظه‌ است که سعی دارد تا از بُعد صحنه خارج شده تا خود «او» را نقد کند. نمایش می‌گوید که من تنها یک حرف جنسی را بازگو کردم ولی «تو»ی تماشاگر بدجور به آن خندیدی و کیفور شدی، گویی که از تئاتر من منتظر همین عمق اندک بودی. پس حرف اصلی چه شد؟ کوشکی برای این کارش هم با دقیق‌ترین و حساب‌شده‌ترین جزئیات، پیام خود را منتقل کرده است. شخصیت «دکتر» که در ظاهر نقشی کم‌اهمیت و کوتاه است، در واقع بار تمام مفاهیمی که باید منتقل شود را به دوش می‌کشد؛ در میان تمامی ... دیدن ادامه ›› شخصیت‌هایی که در طول نمایش پرداخته شده‌اند و کوچک‌ترین اثری از آن‌ها نیست، مهدی کوشکی بار دیگر از سبک تئاتر روایی خود استفاده می‌کند و صحبت کردن با دکتری که در سالن تئاتر مشغول دیدن نمایش است و در عین حال ابتدایی‌ترین اصول تماشای نمایش را نیز رعایت نمی‌کند (لابد از تئاتری که می‌بیند خوشش نمی‌آید!)، ابزاری می‌شود تا مرز میان بازیگر و تماشاچیان از بین برود و کوشکی در نقش منتقد مخاطبانش ظاهر شود.
«شیطونی» روایتی دل‌نشین دارد، طنز تاریک و جالبی را عرضه می‌دارد و صدالبته در بسیاری از مواقع نفس‌گیر است. باید به مهدی کوشکی در مقام نویسنده و کارگردان هزاران بار احسنت گفت که چنین زیرکانه موضوعی تیز و ناهموار را به صحنه می‌آورد و همگان را میخکوب خود می‌کند. در کنار موارد ذکر شده، بازی زیبای شهروز دل‌افکار و سایر بازیگران و عوامل نیز در جای خود قابل تقدیر و ستایش است. مرحبا؛ پنج ستاره‌ی طلایی برای شما آقای کوشکی عزیز.
خدا رضا بهبودی را برای تئاترمان نگه‌دارد.
نمایش را دیدم و بسیار بسیار لذت بردم. باقیِ نکات شاید در لختی دیگر!
فرنود سمیع (farnoodsami)
درباره نمایش کالیگولا i
و این منی که هنوزم که هنوزه به این صفحه سر می‌زنم و خاطراتِ شیرینِ کالیگولا رو مزه مزه می‌کنم...
 

زمینه‌های فعالیت

تئاتر

تماس‌ها

farnood.sami