آناهیتا بابائی ساطی فعال هنری

امیدوارم هر شب بدرخشید دوستان
بازیگران و تک تک عوامل و گروه کارگردانی 🦋
لذت بردم از تماشای بازی دوستانم جناب آقای امید زندگانی در نقش جلال، جناب آقای حامد شیخی در نقش علیرضا و شیرازی، جناب آقای طاها محمدی در نقش جواد، سرکار خانم عاطفه اکبری در نقش کتی، جناب آقای محمود پیری عزیز و باقی دوستان که برای اولین بار بود به تماشای اجراهاشون اومده بودم
براتون آرزوی اجراهای پر درخشش تر و زیباتری دارم دوستان
در آخر، برای نقد که امیدوارم سازنده باشه نه صرفاً تراوشاتِ فکری بی اساس، احساس می کنم میشه جلساتی راجع به متن و کار باشه
یا باید مخاطب قبل از دیدن نمایش یا بعد از اون متن رو مطالعه کنه
تا کل داستان رو به ... دیدن ادامه ›› درستی درک کنه
برای من جاهایی از اجرا کمی گُنگ بود. دو تا مونولوگ اجرایی هم عالی بودن و اشکم رو درآوردن..
در آخر اینکه واژه های غربت، آوارگی و بی وطنی، همگی برایمان ملموس هستند، چه بسیار دوستان و خانواده که از وطن برای دردهای فکری و دغدغه مندی کوچ کردند، گاهی برگشتن، گاهی روشون نشد برگردن، تعدادی هم رضایت دارند از زندگی پس از هجرت، اما با غم غربت چه می توان کرد؟ اونجا که میگه گریه هامون تو غربت زیر نویس می خواد
باید معنی بشن
مثلِ همین تجربه ی اخیر جنگِ و حمله ی اسرائیل، دوستانم در غربت، و نگرانی هاشون برای خانواده و عزیزانشون در ایران، برای دوستان و همکاران خارجی شون تعریف درستی نداشت
غمِ ایرانی رو فقط یه ایرانی درک می کنه، چون اونی که جنگ ندیده و فقط تو فیلم و کتاب و اخبار شنیده، چه درکی از غربت و دوری و نگرانی داره برای آوارگی های وطن ما!؟