در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | حسین چیانی درباره نمایش بیست و یک: نمی‌خواستم درباره‌ی این نمایش چیزی بنویسم. نه البته از سر بی‌تفاوتی، ب
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 04:55:29
نمی‌خواستم درباره‌ی این نمایش چیزی بنویسم. نه البته از سر بی‌تفاوتی، بلکه گمان می‌کردم فقدان انسجام و نارسایی‌های فرمیِ آن، خود به‌قدر کافی گویاست. اما سکوت در برابر روندی که می‌تواند به عادت تبدیل شود و فوج کامنت‌های مثبتِ تعجب‌برانگیز اثر، در نهایت به معنای پذیرش است. از این‌رو، نوشتن درباره‌ی نمایش بیست و یک را نوعی ضرورت دیدم. طبیعتاً نه برای تخریب که امیدوارم حمل بر این موضوع نشود، بلکه برای اشاره به نکاتی از آن‌چه فکر می‌کنم "تئاتر" نباید به آن بدل شود.
نمایش بیست و یک از همان ابتدا به شکل یکنواختی جلو می‌رود به طوری که حتی در لحظات حساس و حیاتی خودش هم هیچ‌گونه فراز و نشیبی در اجرا مشاهده نمی‌کنیم. زبان بدن و لحن یکنواختی در گفتار و همچنین عدم تنوع در میزان صدای بازیگران باعث شده تا شخصیت‌ها همگی روی یک نوعی از  لحن ثابت، همینطور شناور بمانند. در نتیجه استراتژی خلق تعلیق و این مسائل توسط کارگردان ابتر می‌ماند و مخاطب درک واقعی از آنچه باید منتظرش باشد یا اضطرار موقعیتی که قرار است ایجاد هیجان ‌کند، ندارد. نقاط اوج به شکلی محو و بدون نشانه برجسته‌ای ظاهر می‌شوند و بار روانی مورد انتظار فرود نمی‌آید.
نقطه‌ضعف اصلی این کار، بازی‌هاست. بازیگران در سطح مانده‌اند. شخصیت اگنس در لحظه‌ی اعمال نیروی جان با اشاره‌ی دستش، بسنده می‌کند به این که تنها ادای خفه شدن را دربیاورد. بازیگر نقش مربوطه به گرفتن گردن بدون آنکه از منظر روانی حس خفگی واقعی به مخاطب منتقل شود، کفایت می‌کند. این صرفاً مشتی از خروار بازی‌های تصنعی است. نقش‌های دیگر نیز از قوس روانی برخوردار نبودند تا باورپذیر شوند.
یکی از معدود تلاش‌های اثر برای خلق تمایز بصری و فرمی، بازی و گریم هادی رضایی در نقش طیکل است که واجد ویژگی‌های اکسپرسیونیستی است. حالتی اغراق‌شده، ... دیدن ادامه ›› با چهره‌پردازی پررنگ و بدنی واپیچیده که سعی دارد آشفتگی درونی شخصیت را بیرون بریزد و با فرمی از برون‌فکنی نمایشی، بر خالی بودن سایر بازی‌ها سایه بیندازد. این در حالی‌ست که طراحی صحنه‌ مینیمالیستی‌ست و ظاهراً قرار است فضایی تهی از جزئیات زائد باشد که می‌کوشد بر محتوا تمرکز دهد، که گرچه در غیاب انسجام دراماتیک، به خلأ بدل شده. از سویی نمایش در برخی لحظات در رئالیسمی سرد و اجتماعی حرکت می‌کند و ناگهان بدون پیوست منطقی، از کادر واقع‌گرایانه بیرون می‌جهد و به زبانی استعاری یا برشی از ذهنیت وارد می‌شود. این آمدوشدهای بی‌مهار و بی‌پشتوانه‌ی سبکی، فرم می‌سازند یا دلالت؟ هیچکدام! تنها محصولی که می‌شود برای این سردرگمیِ سبکی متصور شد، گم‌گشتگی زبانی و تعلیق مخاطب در درک لحن کلی اثر است.
وجود موتیفی‌ مانند موشک کاغذی، صرفاً به کار دیکته شده است. این موشک‌ها کاربردی در ساخت معنا یا کشش روایت یا دلیلی در خدمت اثر ندارد و انگار به‌شکل مصنوعی به نمایش چپانده شده است. اینکه چرا داستان در شیلی رخ می‌دهد، ارتباطی با هویت ملی ندارد و از قضا، سکون انتخاب موقعیت مکانی مشخص به مفهوم یا روایت نمی‌افزاید.
از آغاز می‌بینیم که شخصیت‌پردازی در محدوده‌ای گم‌شده. شخصیت‌ها با قوس روانی نامشخص وارد صحنه می‌شوند، بدون آن که انتظار رشد یا تغییرِ باورپذیری از آن‌ها شکل بگیرد. قوس شخصیتی به‌درستی طراحی نشده است و هیچ نقطه‌ی مشخصی برای تحولات روانی کاراکترها نمی‌بینیم. مخاطب نمی‌داند تکلیفش با کاراکترها چیست یا چرا باید با آنان هم‌دلی کند.
حرفم را اینگونه جمع کنم که بیست و یک نمونه‌ای‌ست از نمایشی که با وجود برخی تلاش‌های پراکنده در حوزه‌ی طراحی و اجرا، در کلیت خود از پی‌ریزی یک زبان نمایشی منسجم ناتوان می‌ماند. بازی‌ها سطحی‌اند، ساختار دراماتیک متزلزل است، موتیف‌ها بیرون‌زده‌اند و فضای اجرا نه به جهان رئال وفادار می‌ماند و نه واجد جسارت ورود تمام‌قد به قلمروی ورای این فضای رئال یا ورود به جهان استعاره است. آن‌چه می‌ماند، اجرایی‌ست که گویی بیشتر بر تصور کارگردان تکیه دارد تا تجربه‌ی مخاطب و این، در تئاترِ زنده، می‌تواند دقیقاً همان‌جایی باشد که اثر از تنفس می‌افتد.
🤣🤣🤣🤣 خدا رو شکر اسباب خنده ما شدید ...سبک ما تو دوره گذار هستیم تو هنوز درگیر سبک اجرایی اکسپرسیونیسم ...عزیزم سبکها منسوخ شده کسی این و به شما نگفته .....مگه جنگ‌جهانی دومه ...جان مادرتون برای هر اجرایی دهنتون باز می کنید لا اقل برای این اجرای محترم دهنتون ببندید ........
گروه نمایش ۲۱ درخشانی درخشان بودید دم همتون‌گرم.....اگر جایی رو نفهمیدی حسین جان که بهت حق میدم ببا بهم پیام بده بهم پیام بده بهت بگم ..کامل برات تو ضییح بدم عزیزم
۰۶ مرداد
حسین چیانی
تو ضیح درست نیست. در واقع یک کلمه‌ی واحده و فاصله‌ای بینش نمیفته. درستش می‌شه "توضیح". مرسی که بهم حق دادید متوجه نشدم. درگیر امور اداری و کاغذبازیِ حق دادن شما به خودم بودم که خوشبختانه ...
داشتم به این فکر میکردم چجوری فردی که چند خط رو درست نمیتونه بنویسه میخواد مفهوم نمایش رو به شما توضیح بده.
امین اسدی
🤣🤣🤣🤣 خدا رو شکر اسباب خنده ما شدید ...سبک ما تو دوره گذار هستیم تو هنوز درگیر سبک اجرایی اکسپرسیونیسم ...عزیزم سبکها منسوخ شده کسی این و به شما نگفته .....مگه جنگ‌جهانی دومه ...جان مادرتون برای ...
به جای اینکه بیاید و چرندیات بنویسید بد نیست کمی به صفحه تیوال بعضی افراد مراجعه کنید تا بفهمید که حداقل این چرت و پرت هارو به کسی بگید که مثل خودتون چیزی درونش نباشه نه کسی که جز به جز یک اجرارو به بهترین شکل ممکن نقد میکنه
شما اصلا این اجرارو از نظر من یا ندیدید یا اگر هم دیدید به عنوان مهمان بودید که تگ خریدار ندارید و این حمایت احمقانه ومسخره شما از هزارتا خودزنی برای این گروه بدتر هستش.

برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید