خلق یک اثر هنری آن هم در سبک سورئال به خودی خود تبعاتی برای کج فهمی، نامفهومی، بیان و ارتباط سخت با مخاطب را دارد؛ در این نمایش تکنیک های کارگردانی (فاصله گذاری و تعویض صحنه جلو چشم تماشاگر) بیش از بیش به این عدم ارتباط با مخاطب افزوده. از نظر غنای بصری، طراحی لباس و بازی بخصوص در نقش اول (خسرو) تلاش های خوبی شده اما این اثر در انتقال قصه و معناپروی در مراحل ابتدایی مانده است که بخشی از آن شالوده و معلول سبک آن است.