در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | پژمان فیاض درباره نمایش رنگِ وجود (تنگنا): وقتی هنر آینهٔ دردِ مشترکِ ما می‌شود... امشب، سالن تئاتر سالن نمایش
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 20:21:02
وقتی هنر آینهٔ دردِ مشترکِ ما می‌شود...
امشب، سالن تئاتر سالن نمایش نبود؛ پناهگاهی بود برای همهٔ زخم‌هایی که جرات فریاد زدن ندارند.
نمایشی که دیدم، از جنسِ همان هنرِ اصیلی بود که جرات می‌کند به تاریک ‌ترین گوشه‌های وجود آدمی سرک بکشد: آدم‌هایی که از پا افتاده‌اند، ولی هنوز نفس می‌کشند.
این نمایش سوژه‌اش را از دلِ واقعیتِ امروز جامعه برداشته: بحرانِ بی‌پناهی، انزوای شهری و فریادهای خفه‌شده در سکوت.
نمایش را دوست داشتم .چون به جای قضاوت، فقط نشان داد. اینجا هنر، قاضی نبود؛ همدردی بی‌قیدوشرط بود.
بازیگران: گویی هر کدام، تکه‌ای از روحِ فرسودهٔ جامعه را بر دوش می‌کشیدند. آنچنان طبیعی و «انسان» بودند که فراموش می‌کردی «بازی» است. سکوت‌هایشان گاهی از هر دیالوگی گویاتر بود.
انتخابِ آهنگ‌های قمیشی و فروغی — دو اسطوره‌ای که دردِ نسل‌ها را در سینه داشتند — نبوغ محض بود! وقتی صدای خواننده‌ها با ترانه‌هایی مثل ... دیدن ادامه ›› «[تنگنا یا غربت "]» بلند شد، سالن از اشک‌های رهایی‌بخش لرزید. این صداها قلبِ نمایش بودند؛ زخم را می‌کاویدند و همزمان، مرهم بودند.

این نمایش به ما یادآور شد که:
«رنجِ تو، تنها نیست.»
«اشک‌هایت را می‌فهمیم.»
«حتی در تاریک‌ترین لحظه‌ها، کسی هست که صدایت را بشنود.»
و این، ارزشمندترین هدیه‌ای است که هنر می‌تواند به انسان بدهد.
سپاس به کارگردان، نویسنده و تمام تیم که جسارتِ نگاه‌کردن به عمقِ یأس را داشتند.
سپاس به خواننده‌ها که ترانه‌ها را نه خواندند، که زیستند.
سپاس به بازیگران که روی صحنه «مرگِ امید» را نه بازی، که احیا کردند.

این نمایش را ببینید.
نه برای سرگرمی، که برای درکِ رنجِ دیگری.
برای این که بفهمیم هنوز هنرِ اصیل زنده است: هنری که می‌ترسد، می‌لرزد، اما حقیقت را پنهان نمی‌کند.

پژمان فیاض خرداد 1404


ممنونم از حضورتون 🌹🙏
سیده صفورا میرجعفری
سپاس از حضورتون و انتخاب تئاتر رنگ وجود برای دیدن 🙏 خداروشکر که مخاطبانی مثل شما داریم که انقدر موشکافانه و دقیق به کارمون توجه میکنن✨🎭 ممنون برای انرژی خوبی که به کل تیم رنگ وجود دادید💐
ارادتمتدم و کنار شما بودن باعث افتخار بود
داستان جالب و غم انگیزی داشت و باعث درگیری احساسات بیننده میشد. طراحی صحنه و نورپردازی در عین سادگی مفهوم رو بخوبی منتقل میکنه.
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید