در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | علیرضا مجیدی درباره نمایش در انتظار گودو: در مواجهه با متنی چون در انتظار گودو، آن‌چه بیش از هر چیز اهمیت دارد،
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 16:14:47
در مواجهه با متنی چون در انتظار گودو، آن‌چه بیش از هر چیز اهمیت دارد، درک عمیق از فضای ابزورد و توانایی در خلق «هیچِ معنا‌دار» است.

طراحی صحنه این نمایش به‌سادگیِ آگاهانه‌ای وفادار است: درختی تک‌افتاده، نورهای بی‌ثبات، و فضای بصری‌ای که بی‌معنایی را ترجمه می‌کند. اما آن‌چه این اجرا را از دیگر خوانش‌های متن بکت متمایز می‌سازد، آگاهی کارگردان از روان‌شناسی تماشاگر مدرن است. جوانی می‌داند که انتظار به‌عنوان عنصر مرکزی نمایش، ممکن است در نیمه دوم برای مخاطب تبدیل به ملال شود؛ و درست در همین‌جا، او با شکستن مرز صحنه و سالن، بازیگری را به میان تماشاگران می‌آورد.
این حرکت، نه فقط یک تصمیم اجرایی، بلکه بیانیه‌ای ابزورد است: جهان در حال نمایش، همان‌قدر ساختگی و بی‌پایان است که جهان واقعی. ورود بازیگر به کنار مخاطب، به نوعی یادآوری خستگی، یکنواختی و اسارت در چرخه‌ی تکرار است؛ اما در عین حال، تماشاگر را از انفعال بیرون کشیده و دوباره به جهان نمایش پرتاب می‌کند.

بازی‌ها در اوج نمایشگری‌ که نیاز اصلی این اجراست. نه تنها کنترل‌شده و دقیق‌اند، بلکه کاملاً قابل لمس هستند. تماشاگر هرگز احساس نمی‌کند که ... دیدن ادامه ›› با شخصیت‌هایی از دنیایی دیگر روبه‌روست؛ بلکه به‌واسطه‌ی انتخاب درست لحن، میزانسن و ریتم اجرایی بازیگران، به آن‌ها متصل می‌شود. این پیوند عاطفی و انسانی، باعث می‌شود مفاهیم انتزاعی چون پوچی، بی‌معنایی و انتظار، از حالت نظری خارج شده و تجربه‌ای ملموس برای مخاطب شوند.
در این میان، نقطه عطف اجرا نه فقط در بازی‌ها، بلکه در لحظات تعاملی و فاصله‌گذارانه‌ای است که با تماشاگر خلق می‌شود؛ اینجاست که کارگردان نه صرفاً صحنه، بلکه سالن را هم به بخشی از اجرا بدل می‌سازد.

جوانی تلاش نمی‌کند صرفاً یک اجرای کلاسیک از بکت را بازتولید کند. او سعی دارد با متن گفت‌وگو کند و آن را به زبان اجرایی امروز ترجمه کند؛ زبانی که در آن، بازیگر می‌تواند به دل تماشاگر بیاید و به او یادآوری کند: «این پوچی فقط مال صحنه نیست، مال تو هم هست.»