از دیشب که این اجرا رو دیدم و سعی کردم همه زوایا و جوانب اون رو فهم و درک کنم چنان ذهن درگیر و جستجوگری پیدا کردم که اگر به این نگویم تاثیر تئاتر.. پس به چه میتوان گفت تئاتر و تاثیر کم نظیر تئاتر...
معناگرایی در فرم و محتوا و استفاده کاربلدانه از رنگ و نقش،نقاشی متحرک،کودکی های نه چندان دور و ذهن آشنای ملعبه وار در ملغمه کشنده خوبی و بدی،باید و نباید ناپخته تحمیل شده بر همه عمر که ذهن را می ساید،می تراشد و می کِشد تا بکُشد.
دغدغه قصه پر غصه ترس شنگول و منگول و حبه انگور و حالا بچه پرخطر جدید گرگک...ماحصلی خلاق از پیوندی با رد خون از دو نیروی متضاد و در کشمکش
خودخوری یا دیگرخوری...قدرت،مسئله ای غریزی یا به قدرت گرگ بودن و در آرزوی گرگ بودن
بیش از نیمی ماحصل مکتب فکری درس متفاوت اندیشیدن محمد چرمشیر نازنین است انسانی که قلمش ستودنی و وجودش مبارک است.
بله آقای مساوات شما متفاوتی خیلی هم متفاوتی
همانی که باید باشی همانی که دیده ما را متحیر و به خود واگذار می کنی
تا بیشتر و متفاوت تر ببینیم و بیاندیشیم..... فزون باشداندیشه هنرورزی و هنرمندی شما*