باهون اجرایی شلخته و کثیف ولی تا حدی شجاع!
من در حالت کلی از اجراهایی که کارگردان به دنبال ساخت چیزی جدید و امروزی است استقبال میکنم و موافق بالا بردن استانداردهای تئاتر ایران هستم اما چرا اینقدر شلخته و اصلاحا ریختن قیمه تو ماست؟
در حالت کلی اگر هدف نشان دادن فرم کلی تعزیه ایرانی در قالب یک پرفورمنس است پس چرا اینقدر اضافه کاری؟ اگر موسیقی توسط یه نوازنده به صورت زنده اجرا میشود چرا تولید صدا و موسیقی توسط بازیگر؟ اگر قرار است من کلاغ روی صحنه ببینم که برایم تداعی کنندهی آیین خاصی است چرا کلهی یک پردنده و باز هم اضافه کاری وقتی در جایی از اجرا بدن کار میکند؟ و هزار مثال دیگر مثل تخم مرغ و چشم پرخون و سایر شوآفها که در طول اجرا درگیرش هستیم. این اجرا اضافات دارد و به جای تکیه بر نقاط کم اما درخشانی که دارد رو به جلو حرکت نمیکند. مشکل من اینجاست که کارگردان اجرا را از فرمی که میتوانست انسجام کلی را دنبال کند و مخاطب قدم به قدم همراه کند خارج کرده و در این حال نه میتوان انتظار همراهی از سوی مخاطب داشت و نه ریتمی قابل قبول! اما اما اما باهون قابل تکیه بر آینده است، منظورم این است که با تمام مشکلاتی که این اجرا و اجراهای مشابه دارند، قدمی (هرچندکوچک) اما رو به جلو هستند. مشخصا برای این اجرا زحمت فراوان کشیده شده و با وجود تمام ایرادات یک سری جنبه های مثبت و خوب هست که نباید نادیده گرفت. ساختن جهانی کاملا زنانه کار هرکسی نیست.
بازیگران خوب بودند، نوازنده عالی، صحنه کاربردی، لباسها زیبا و نور قابل قبول، امیدوارم در ادامه موفقتر باشید و اجراهای جدیدتری از شما ببینیم.