در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | عصر قلم: 🍷ظرف های میگساری در ادبیات فارسی و اشعار حافط ❇️ بانو دکتر
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 00:05:34
🍷ظرف های میگساری در ادبیات فارسی و اشعار حافط

❇️ بانو دکتر هاجر خادم، ظروف میگساری در قدیم را چنین معرفی فرموده است.
پس از آن، شاهد مثال ها را از میان اشعاار حافظ می‌آوریم.

◀️ در زبان فارسی برای ظرف‌های میگساری نام‌های گوناگون با ویژگی‌های گوناگونی وجود دارد. چندتا از آن‌ها به ترتیب کوچک به بزرگ این‌ها هستند:

▫️پیک: لیوانک شیشه‌ای عرق خوری

▫️چتوَر: بطری به اندازه یک چهارم شیشه‌های معمولی، چتول هم می‌گویند

▫️پیمانه: لیوان شراب خوری، رطل ... دیدن ادامه ›› هم می‌گویند

▫️جام: لیوان شیشه‌ای باده خوری

▫️پیاله: کاسه کوچک بی پایه

▫️تغار: آوند نسبتاً کوچک

▫️مینا: شیشه باده خوری

▫️ساغر: کاسه پایه دار

▫️سبو: کاسه سفالی دسته دار

▫️سبوچه: سبوی کوچک

▫️تونگ: آوند شیشه‌ای گردن باریک، صراحی هم گفته اند.

▫️سَکره: تنگ سفالین بزرگ (از گویش لارستانی)

▫️هسی: تشت سفالین (از گویش لارستانی)

▫️تکوک: آوندهایی که به شکل جانوران درست می‌شده.

▫️ساتگین: آوند شیشه‌ای بزرگ و استوار باده خوری

▫️زیغال: جام شکم بزرگ یک نفره، قدح هم گفته اند.

▫️پارچ: کاسه‌ای بزرگ که دور می‌گردانند.

▫️قرابه: آوند شیشه‌ای شکم بزرگ

▫️ چمانه: نیم-کدوی تراشیده و نگارینی که با آن می‌می خوردند.

▫️کوزه: آوند سفالین نسبتاً بزرگ

▫️خُم: بزرگ‌ترین آوند باده سازی و باده خوری (در اصل خُنب بوده)

▫️خمره: همان خم

🍷 ظرف های میگساری در شعر حافظ


🔸 قرابه: آوند شیشه ای شکم بزرگ
🔸 پیاله: کاسه ی کوچک بی پایه

در عهدِ پادشاهِ خطابخشِ جُرم پوش
حافظ قَرابه کَش شد و مفتی پیاله نوش

-پیمانه: لیوان شراب خواری، رطل هم گویند

گفتی ز سِرِّ عهدِ ازل یک سخن بگو
آنگَه بگویمت که دو پیمانه دَر کَشَم

🔸ساغر: کاسه پایه دار

به کویِ می فروشانش به جامی بر نمی‌گیرند
زهی سجادهٔ تقوا که یک ساغر نمی‌ارزد

زین دایره مینا خونین جگرم می ده
تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی

آن روز شوق ِ ساغر ِِ می خرمنم بسوخت
کاتش ز عکسِ عارضِ ساقی در آن گرفت

🔸 صراحی: آوند شیشه‌ای کمر باریک، تُنگ

بدان‌سان سوخت چون شمعم که بر من
صُراحی گریه و بَربَط فغان کرد

در این زمانه رفیقی که خالی از خِلَل است
صُراحیِ میِ ناب و سفینهٔ غزل
است

یا رب چه غمزه کرد صراحی، که خون خم
با نعره های غلغلش اندر گلو ببست

🔸 سبو: کاسه ی سفالین دسته دار
- خم: بزرگترین آوند باده سازی و باده خواری، دراصل خُنب بوده است.

چون مِی از خُم به سبو رفت و گُل افکند نقاب
فرصتِ عیش نگه دار و بزن جامی چند

🔸 مینا: شیشه باده خوری

جام مینایی می، سدّ ره تنگ دلی است
منه از دست که سیل غمت از جا ببردد

زین دایره مینا خونین جگرم می ده
تا حل کنم این مشکل در ساغر مینایی

🔸 جام: لیوان شیشه ای باده خوری

جرعه ی جام بر این تخت روان افشانم
غلغل چنگ در این گنبد مینا فکنم

🔸 قدح: جام شکم بزرگ یک نفره، زیغال نیز گویند

قدح به شرطِ ادب گیر، زان که ترکیبَ ش
ز کاسهٔ سرِ جمشید و بهمن است و قباد

گر چه دوریم، به یاد تو قدح می‌گیریم
بعد منزل نبود در سفر روحانی

🔸 رطل: پیمانه شراب

می خور که هر که آخرِ کار جهان بدید
از غم سبک برآمد و رَطلِ گران گرفت

🔸 پیاله: کاسه ی کوچک بی پایه

ساقی به چند رنگ، می اندر پیاله ریخت
این نقش ها نگر که چه خوش در کدو ببست


🔸ساقی:
- باده‌های رنگارنگ را به پیاله ریخت
- و یا، ساقی باده را با چند فن و حیله به پیاله ریخت.
حالا تماشا کن این نقوش، که در پیاله ظاهر شده، همان نقوشی است که در کدو بسته است.
.
✍️ محمد‌علی چراغی
سامان حسنی این را دوست دارد
جالب بود.

"مِیدان" نیز مرکّب است از "مِی" + "دان"، و از آنجا که "دان" پسوند ظرفیت است، به معنای جایی بوده که در آن مِی می‌ریخته‌اند و نگه می‌داشته‌اند (آوندِ شراب). باری، رفته رفته معنای مدوّر بودن نیز از آن برداشت شده تا که با گذر زمان، معنای قدیم به کُل متروک شد و امروزه برای مواردی چون "میدانِ نبرد"، "میدان مغناطیسی"، "میدان جمهوری" و ... کاربرد ... دیدن ادامه ›› یافته است.

البته که مِیدان به این معنا در اشعار حافظ مصداقی ندارد، چون در عهد باستان کاربرد داشته و به همین خاطر هم هست که نگارنده اشاره‌ای نکرده.

درودتان.
۶ روز پیش، چهارشنبه
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید