در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | Nova درباره نمایش کالیگولا: بی‌نظیر، میخکوب‌کننده، شگفت شاید همان چیزی که آقای خیل‌نژاد به آن اند
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 04:58:01
Nova (nova.)
درباره نمایش کالیگولا i
بی‌نظیر، میخکوب‌کننده، شگفت
شاید همان چیزی که آقای خیل‌نژاد به آن اندیشیدن با فرم می‌گوید، فرمی زاده شده از انباشت محتوا.

چندی پیش دوستی ... دیدن ادامه ›› دو سه عکس بازمانده از اجرای کالیگولا در جشن هنر شیراز برایم فرستاد. اجرایی به کارگردانی آربی اوانسیان که در آن انگار برای بهتر نشان دادن سیر تغییرات شخصیتی کالیگولا، دو بازیگر برایش نقش‌آفرینی می‌کردند.
در نمایش حاضر، بنظر می‌رسد به لطف تماشای چندباره‌ی ریچارد سوم، جنون کالیگولا دیگر به مرحله‌ای تثبیت شده رسیده. اینجا حضور دو بازیگر در این نقش (اصل و بدل)، گویی به بازنمایی مفاهیم پرسونا، خودبیگانگی و اختلال هویتی می‌پردازد.

این اجرا در حین وفاداری به هسته‌ی نمایشنامه‌ی کامو، رویکرد و امضای خود را دارد. شخصیت‌پردازی نقش‌ها در خلال بازی‌ نقش‌آفرینان به منتها درجه‌ی خود رسیده است و طراحی نور و صدا کاملا به کار نشسته.

درباره‌ی نمایشنامه‌ اینجا (https://www.goodreads.com/review/show/7445162197) نوشته‌ام و تکه‌هایی از آن را در ادامه می‌آورم.

"اینهمه قیل و قال برای مرگ یه زن؟"
"نه! موضوع اصلا این نیست... "

مسئله‌ی کالیگولا دیگر مسئله‌ی عشق نیست، دغدغه‌ی مرگ و جاودانگی و معناست. مرگ دروسیلا برای او تلنگری بنیادافکن بوده است؛ نمودار حقیقت کوتاهی دم، ناگزیری مرگ، و ناتوانی انسان از زیستن آرزوهایش.

"دنیا یجوری ساخته شده که دیگه قابل تحمل نیست. واسه همین من احساس کردم به چیزی احتیاج دارم که واسه این دنیا نباشه: ماه"

دنیا به صورت موجود غیرقابل تحمل است پس کالیگولا نیاز به معنا دارد. معنایی که در دستیابی به امر ناممکن وجود دارد. او درمی‌یابد که قدرت به ناممکن فرصت امکان می‌دهد، پس اعمال قدرت می‌کند.
او قدرت خدایان را می‌خواهد. جاودانگی خدایان را می‌خواهد. وانمود می‌کند ونوس است. در جستجوی دیاناست. این‌ها همه تلاش اوست برای مبارزه با پوچی زندگی بشری و تحقیر می‌کند هر آنکس را که ناآگاه به این پوچیست.
با این حال می‌داند که این‌ها همه بازیست و نه بیشتر. او پوچی را درک کرده و پذیرفته اما در مقابل آن ایستادگی می‌کند. او یک ضدقهرمان تراژیک عصیانگر است.

"من هنوز زنده‌ام"