«کارنامه بندار بیدخش» نمایشیست سترگ، با زبانی فاخر و روایتی اسطورهای، که بهرام بیضایی آن را چون جامی چندلایه نگاشته؛ و این اجرا، به کارگردانی
... دیدن ادامه ››
ساناز پوردشتی و مهدی وحیدروش، توانسته بهخوبی از پس این لایهها برآید.
بازی بازیگران، ستون اصلی این نمایش است. بندار، دانشمند منزوی و مغرور، با اجرایی عمیق و سنگین روی صحنه جان میگیرد. بازیگر این نقش، با صدایی لرزان اما پرصلابت، و بدنی خسته اما مقاوم، بندار را نه صرفاً بازی، بلکه زیست میکند. تماشاگر وزن سالها دانستن، رنج ساختن، و درد نادیدهگرفتهشدن را در لحظهلحظهی حضورش حس میکند.
اما نقطهی درخشان دیگر این اجرا، بازی «جمشاه» است. بازیگری که در این نقش حضور دارد، شخصیتی پیچیده را ارائه میدهد؛ شاهی که هم مقتدر است و هم متزلزل، هم الهی جلوه میکند و هم بهشدت انسانی. او در هر جمله، هم شکوه سلطنت را دارد و هم ترس پنهان از دانایی دیگران را. نگاههای کوتاه، مکثهای حسابشده و طنین صدایش، جمشاه را به نمادی از قدرت و ترس بدل کرده است؛ ترسی که در نهایت به خیانت میانجامد.
بازیگران نیز با ظرافت و درک عمیق از زبان و فضاسازی، نمایش را در فضای اسطورهای خود نگه میدارند. هیچ حرکت یا دیالوگی بیدلیل نیست؛ همهچیز در خدمت جهانیست که با کلام ساخته شده و با سکوت معنا میگیرد.
«کارنامه بندار بیدخش»، اگرچه متنی دشوار دارد، اما با چنین گروه بازیگری توانا، به اثری قابل لمس و تأثیرگذار تبدیل شده؛ نمایشی که تا مدتی بعد از پایانش، هنوز در ذهن و قلب تماشاگر میچرخد.