جای یک رادیو در نمایش و گوش دادن موسیقی خالی بود زیرا از چنین اشخاص بازی انتظار ملحوظ شدن از موسیقی می رود که با رقص آنان در پرتو پخش موزیک احتمالا" از یک وسیله فرضی این مسئله حل شد ولی کاش وسیله صوتی جزو اسباب و آکسسوار صحنه هم بود نمی دانم شاید هم بود و من دقت کافی نکرده ام که اگر بود باید که برای سوابق گفتگویی دوطرفه اشخاص بازی در مورد بر کله کوبیدن فردریک اشاره ای هم به آن می شد چرا که وسیله جالبی برای کوبیدن توسط همسر فردریک بر سر او توسط همسرش است و احتمالا" درد بیشتری هم دارد.
⭕️ استفاده از رنگ زرد در لباس بانوان نمایش جای بحث دارد. رنگ زرد از نقطه نظر روانشناسی و کاربرد آن در لباس دو وجه متفاوت دارد هم می تواند نشانه نشاط و خنده و هم نشانه حزم و احتیاط و تا حدی هم ترس را القا کند. ترکیب رنگ زرد و سیاه در طبیعت البته که سم مطلق است و طراح لباس این نمایش احتمالا" بر اساس همین قاعده زنبور عسلی از ترکیب رنگ زرد و سیاه هم در لباس همسر دکتر و هم در لباس همسر فردریک برای نشان دادن سَمیّت آشکار زنان نمایشش استفاده کرده است که جای تقدیر و البته بحث دارد. جالب است که هم دکتر، هم خدمتکارش هم خدمتکار زن فردریک همه لباس های خنثی خاکستری همگام با دکور دارند که تفاوت لباس بانوهای نمایش آنها را نسبت به بقیه آشکارتر ساخته است. در واقع می شود نتیجه گرفت زنان وقتی در پوست زن رفته به زنیّت خود بپردازند سم مطلق هستند! احتمال دارد آقا سید جواد دارینی کارگردان اثر نیز زخم خورده نیش زن و با من و نویسنده هم عقیده باشد والا رنگ لباس بانوان نمایش را صورتی و نه کاملا" مشابه و یکسان زرد و سیاه زنبور عسلی استفاده می کرد. در حقیقت پرسش اساسی اینجاست چرا تفاوت معناداری در رنگ لباس بانوان متشخص (و نه نوکران آشکار و نوکران پنهان که همانا فردریک، دکتر و کریستوفر خدمتکار مرد دکتر هستند) با سایر اشخاص بازی یعنی همسر مرحوم دکتر که لباس هایش را خدمتکار زن پوشیده و همسر فردریک مشاهده می کنیم؟ پاسخ به این سئوال تایید فرمایشات منتقد اثر است. این موضوع به وضوح در رنگ زرد دستکش های دکتر و کاربرد گندزدایی اسید فینیک در شستشو و تطهیر مارگارت همسر مرده اش و در واقع برای کشتن او استفاده شده که اوج زن ستیزی اثر را گوشزد می کند. این نمایش آشکارا یک اثر ضد زن است و جالب است که
... دیدن ادامه ››
با توجه به تجربیات زیسته من در هنگام تماشای نمایش بیشترین خنده را هم از طیف زنان تماشاچی ستانده که به نظرم طنز اصلی ماجرا در همین قصه است. به واقع تماشاچیان زن این نمایش از خنده ریسه می رفتند در حالی که نیش انتقاد نمایش به وضوح متوجه آنان بوده و هست. بالا نگهداشتن دستهای دکتر و بعدها یکی از دستهای فردریک و سپس هردو هم نکته جالب نمایش است که علیرغم آشکاری دخالت این دست های شوم پنهان شده در دستکش ها در جنایت کسی ایراد نمی گیرد و حتی در یک بازتولید آشکار فردریک آزادانه خواستار بالابردن دست دوم خود هست که بعدها به اسافلاش هم تسری می یابد که یک نقش فرعی کوچک هم در این نمایش به آن سپرده شده است.
😂 هنر همین است دیگر! با کمک این ابزار می توان چه کارها که نکرد؟! و چه راحت یا ندانسته یا زیرسبیلی چرایی این که چرا این نقش اروتیکی اثر مجال عرضه می یابد را حتما" که نباید از من پرسید! کارها متولی دارند. چنین نیست؟! من که می گویم هست. همه کارها در زیست بوم فرهنگی، اجتماعی و حتی سیاسی ما متولی دارند. لابد فهم شده لابد هم فهم نشده است که بگذریم.
⭕️ در پایان ضمن تشکر از زحمات گروه اجرایی، بازیگران خوب و اسپانسرهای فرهنگ دوست نمایش از مخاطبان ارجمند کانال و همه آنهایی که دوستدار تئاتر هستند برای دیدن این نمایش دعوت می کنم و تاکید می کنم که تماشای این نمایش خانوادگی باشد و در انتها با کمک این متن، روح زن ستیزانه نمایش را با همسر یا همسران خود به بحث بگذارید تا به پالایش ذهنی ای که نویسنده مد نظر دارد برسید. چه جماعت مظلومی است این زن...بماند!
نمایش به سئوال ورود بی اراده فردریک به خانه دکتر و ورود بی اراده مرد ناشناس مثال ذهنی ابتدای قصه به اقیانوس آرام پاسخ نداد. چالش زیبایی که به سرعت به باد فراموشی سپرده شد. سرنوست محتوم مرد بی اراده تلاش کننده برای رهایی و غرق شدن وی در انتهای چالش ذهنی دو بازیگر... چه شکوهمند است وقتی این تم با شخصیت دکتر آلبرت مقایسه شود. حیف شد که مخاطب به این نکته توجهی ندارد!
بیست و یکم دیماه ۱۴۰۳
#دکترمحمدرضاحیدری
#نمایش #نقدنمایش #مهمانی_شبانه #نقدنمایش_مهمانی_شبانه #نقد_نمایش #تئاتر #تیاترکاشان #نقدنمایش_و_تئاتر #نقد_نمایش_و_تئاترکاشان
✍
─┅─═ঊঈ*®*ঊঈ═─┅─
🎓https://eitaa.com/joinchat/3453420399C63c3c46bdd
و
https://t.me/Theathrecriticism
و
https://chat.whatsapp.com/I6Td6BjbYScDfkUErELHt5
─┅─═ঊঈ*®*ঊঈ═─┅─