🔶نگاهی به نمایش دویل؛
روایتی از مکر و حیله تا جهل و نادانی
✒نکیسا خرّم
بخش دوم و پایانی
"میگیریم، میزنیم، میکشیم!" اسقف استراتژی خود را نهتنها از طریق ترس، بلکه از طریق خشونت و سرکوب نیز تحمیل میکند و این رفتار منطبق بر نظریه "هراس اخلاقی" استنلی کوهن نیز هست. به اعتقاد او جوامع برای تقویت انسجام اجتماعی خود، تهدیدی فرضی یا واقعی به وجود میآورند که هدف آن ایجاد ترس و فریب مردم است.
در این نمایش، شخصیتها بهشدت تحت سلطه کلیسا مسخ شدهاند و به شدت تحت تاثیر رنجهای روانشناختی قرار دارند که مسبب آن اعمال خشونت و قربانیسازیهای
... دیدن ادامه ››
اجتماعی است. شخصیتهای دویل گرفتار تضادهای درونی و تلاشهای فردی برای یافتن هویت و معنای زندگی هستند. شخصیتهایی که تحت تاثیر ناخودآگاه خشونتها و رنجهای گذشته در تلاش برای فرار از این خشونتها و بهدستآوردن عدالت و هویت خود نیز هستند. اما همچنان گرفتار جهل و نادانی و اطاعت کورکورانه! شخصیتهایی که به اعتقاد زیگموند فروید، روانکاو آلمانی رفتارهایشان تحت تاثیر امیال، تمایلات و سرکوبهای ناخودآگاهشان شکل گرفته است.
برای مثال شخصیت اخته که برای تحکیم قدرت کلیسا گویا آخرین قربانی جامعه باید باشد به دلیل جراحات روحی و جسمیای که از سرگذرانده است و درگیر تضادهای درونی ناشی از تجربه از دست دادن معشوقه خود نیز است یک فرد بیدفاع و از پیشمرده معرفی میشود که همچنان در پی یافتن معنای زندگیاست.
در اجرای فرمها، پرفورمها و بازیهای نمایش دویل، بازیگران هماهنگ با ریتم موسیقی متن، تمرکز خاصی بر حرکتهای خود دارند. حرکتهایی که به دقت اجرا میشوند تا احساسات و افکار شخصیتها را نیز به تماشاگر منتقل کنند.
نور، موسیقی، طراحی صحنه، میزانسها و حرکتهای هماهنگ بازیگرها طوری دقیق طراحی شده تا تماشاگر خود را با صحنههای پرتنش و خشونتآمیز همراه کند و در نهایت از خود بپرسد که آیا میخواهد گرفتار جهل و نادانی باشد یا خیر؟ میتواند مکر و حیله را تاب بیاورد یا خیر؟