در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | میثم غضنفری درباره نمایش اینک انسان: تفلسفی شاعرانه، روی صحنۀ تئاتر (بخش اول) نگاهی به نمایش «اینک انسان»
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 18:34:45
تفلسفی شاعرانه، روی صحنۀ تئاتر (بخش اول)
نگاهی به نمایش «اینک انسان» حمیدرضا نعیمی
میثم غضنفری

راز در مرز معقول و محسوس؛ ظهور انسان
هستی انسان، معبری رازآمیز در مرز بین دو عالم است. عالم معقول و عالم محسوس. این مرز، نه یک خط جداکننده، بلکه فضایی پویا و پرتنش است که در آن، رازِ وجود انسان شکل می‌گیرد. گابریل مارسل، به این راز و چگونگی شکل‌گیری آن در این مرز پرداخته است. او بین «مسئله» و «راز» تمایز قائل می‌شود. «مسئله» امری عینی و بیرونی است که می‌توان با روش‌های علمی و منطقی آن را حل کرد. اما «راز»، بخشی از خودِ هستی انسان است و در تجربه‌های درونی و غیرقابل تقلیل او، مانند عشق، مرگ، ایمان و رابطه با دیگران، تجلی می‌یابد. این قرار گرفتن در مرز، انسان را با تجربه‌هایی روبرو می‌کند که فراتر از درک عقلانی و ... دیدن ادامه ›› منطقی هستند.

گفتگوی دو پادشاه؛ ترسیم مرزِ ظهور انسان
اگر گفتگوی دو پادشاه از دو اقلیم معقول و محسوس را در نظر بگیریم، این گفتگو مرزی را ترسیم می‌کند که در آن مرز، انسان مجال ظهور پیدا می‌کند: «اینک انسان». این مرز، محل تلاقی و تقابل نیروها و ارزش‌های متفاوت است؛ جایی که مفاهیم انتزاعی با واقعیت‌های ملموس روبرو می‌شوند و انسان، در این میان، با پرسش‌ها و چالش‌های بنیادین مواجه می‌گردد.
دو نمونۀ برجسته از این نوع گفتگو، گفتگوی پنتئوس با دیونیسوس در نمایشنامۀ «باکخانت‌ها» اثر اوریپید و گفتگوی پیلاطس با عیسی در انجیل یوحنا هستند. پنتئوس، پادشاه تبس، نمایندۀ عقلانیت و نظم اجتماعی و جهان حسی‌است اما دیونیسوس، خدای شراب، وجد و رهایی، نماینده‌ جنون و عالم فراحسی. در گفت‌و‌گوی پیلاطس و عیسی، پیلاطسِ فرماندار، نمایندۀ قدرت سیاسی و قانون است و عیسی، نمایندۀ حقیقت، عشق و فداکاری. گفتگوی آنها، تقابل بین قدرت دنیوی و حقیقت معنوی، عدالت بشری و عدالت الهی را به تصویر می‌کشد. هر دو گفتگو، تقابل بین دو نیروی متضادیا دو عالم مجزا را نشان می‌دهند. و در مرز این دو عالم است که راز شکل می‌گیرد.

اینک انسان: پژواکی در گذر تاریخ
عبارت لاتین «اکو هومو» (Ecco Homo)، به معنای «اینک انسان»، در لحظه‌ای حساس از محاکمۀ عیسی توسط پونتیوس پیلاطس بیان می شود. مقامات یهود، مسیح را به عنوان تهدیدی برای نظم سیاسی و اجتماعی می‌بینند و او را به پیلاطس فرماندار رومی تحویل دهند. پیلاطس، عیسایِ شکنجه‌شده را با تاجی از خار و ردای ارغوانی، به جمعیت خشمگین نشان می‌دهد و می‌گوید: «اینک انسان!» (یوحنا 19:5). سران کاهنان خواستار مصلوب شدن عیسی می‌شوند. پیلاطس با شنیدن ادعای عیسی مبنی بر پسر خدا بودن، بیشتر می‌ترسد و از او در مورد منشأش می‌پرسد، اما عیسی سکوت می‌کند. پیلاطس به قدرت خود برای آزادی یا مصلوب کردن عیسی اشاره می‌کند، اما عیسی پاسخ می‌دهد که این قدرت از جانب خدا به او داده شده است. پیلاطس سعی می‌کند عیسی را آزاد کند، اما یهودیان با تهدید او به دشمنی با قیصر، او را تحت فشار قرار می‌دهند. در نهایت، پیلاطس تسلیم فشارها شده و عیسی را برای مصلوب شدن تسلیم می‌کند.