متاسفانه خوب نبود. ترکیب مراسم زار و عناصر آیینی و مکبث آش شله قلمکاری شده بود که من نتونستم دلیل موجهی براش پیدا کنم. خط سیر داستان مشخص نبود، حتی اگر قبل از اجرا نمایشنامه اصلی رو خونده بودم؛ باز هم شالودهی کار مشخص نبود و چیزی دستم رو نمیگرفت. مثل یکسری اتود کار کاملاً بیربط بود، که اتفاقی بُر خورده باشن باهم. من کاملاً درک میکنم که در شرایط فعلی با چه رنج و زحمتی کار رو روی صحنه بردن، ولی شوربختانه تلفیق نامناسبی از آب در اومده بود. آمادگی جسمانی بازیگران، موسیقی و نور پردازی نکات قوت کار بودن، ولی خب چه سود؟
پینوشت : تئاتر برای من مثل مزهی میوههای قدیم شده، همهش دنبال اینم که یکبار دیگه بتونم اون سرخوشی و لذت قدیم رو تجربه کنم و هربار از بار قبل سرخوردهتر میشم. متاسفانه بسیاری از گروههای قدیمی دیگه کار نمیکنن و این بایکوت کردن به ضرر همه تموم شده، کیفیت کارها به شدت اومده پایین و انگیزه و رقابتی برای بهبودش وجود نداره. امیدوارم روزهای بهتری در راه باشن.