در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | حسین تاجیک درباره نمایش هار: هار نمادین شدن امر واقع نمایش همانطور که در توضیح امده یک کت واک ا
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 21:15:46
حسین تاجیک (filestan)
درباره نمایش هار i
هار
نمادین شدن امر واقع
نمایش همانطور که در توضیح امده یک کت واک است تقریبن سعی شده به همان سبک و سیاق پیاده بشه در فضایی سرشار از موسیقی با راهرویی که مدلها روی آن به سبک خاصی قدم میزنند و هربار مدلی از پوشش را در سکوت خود و فقط با استفاده از ادا و اطواربدن خود به نمایش میگذراند و تماشاگرانی که از دو سو شاهد این سیر هستند
اجرا جسته و پیوسته حاوی چند نکته ی معنایی و اجرایی ست
عرصه ی معنا:
مقوله ی مد
کت واک اصلن برای در معرض عرضه قرار دادن مدلهای جدید پوشش بکار میره پس ناخوداگاه ذهن تماشاگر به مقوله ی مد و ذهنیتش در این باره کشیده میشه ... دیدن ادامه ›› اینکه کسانی از اواخر قرن نوزدهم به صورت علمی سعی در تعریف این پدیده ی اجتماعی داشتند هرچند تمایز پوشش در قشرها و جایگاههای مختلف از قرنها پیش وجود داشته اما حدود چندین دهه ست با پیشرفت صنعتی این پدیده جزیی از فرهنگ جوامع شده به طوری که دنیای قبل از این پدیده تصورش سخت شده از تعاریف کلاسیک که عقیده داشتند مد نوعی تقلید سبک پوشش از طبقات مرفه تره تا ایجاد ارزشی ورای پوشش و کاربردی بودن پوشش برای بدن تا نظریات جدید که مد رو در جهت فشرده شدن زمان و مکان جهان جدید و ودر جهت ناگزیری تغییرات برای هماهنگی با این سرعت سرسام اور میدانند تا غربی بودن این اصطلاحات و مفاهیم از مد و فشن گرفته تا لاکچری بودن وسلبریتی شدن و یا انگیزه ای برای تمایز یافتن و شورش به وضع موجود و یا مصرفگرایی و چاشنی برای سرمایه داری نوین
مقوله ی تصویر(دیده شدن یا نشانه دار بودن)
در اجرا حضور هندی کم بسیار جدی و کلیدی ست که دایم در روی سن از حرکات فیلم میگیره تا رفتن پشت صحنه و نشان دادن پسِ نمایش یا پشتِ سن تا انتها که بازیگران دوربین رو به سمت تماشاگران میگیرند این حضور بعلاوه تماشاگر(که حالا بدل به تماشاگر تاتر و تماشاگر ناخودخواسته ی این فشن شو شده) کاملن به دنیای امروز شباهت داره در جایی که زیستن و زندگی وقتی معنا پیدا میکنه که در رسانه(چشمِ دیگریِ بزرگ) و بواسطه ی آن افراد جامعه من رو ببینن و وقتی در چشم این بیننده ی سراسر-بین و گزیده-بین باشیم زندگی معناداره و در غیر این صورت دیدن و تشویق خانواده یا اطرافیان هیچ ارزش معناداری برای ما نخاهد داشت فقط دیگری و تایید دیگریِ نادیده و ناشناخته و شناخته تر شدن خودمون به آنها مهمه
مقوله ی تنهایی عصر فرامدرن
اگر عصر مدرن تنهایی و اضطراب ناشی از عقل و پیشرفت صنعتی و کار و از هم پاشیدن مفاهیم سنتی جمع و جامعه و فرهنگ و سنت بود بطوریکه انسان رو از دیگران جدا میکرد وبالاجبار انسان رو به کنج عزلت و وحشت میکشوند اما مقوله ی تنهایی در دهه ی اخیر تنهایی در انبوه اطلاعات و زیر نظر بودن های خودخاسته ی تمام زوایای زندگی و دیده شدن به تعداد زیاد در فضای مجازی اما تنهاتر شدن از قبل در دنیای واقعی ست در جایی که فضای مجازی جای واقعیت رو پر میکنه و نه بدلی از واقعیت که واقعیت جدیدی میشه که با بیرون هیچ رابطه ی معناداری هم نداره و اینجاست که هایپر-ریالیتی(حاد واقعیت که خودم اصلن از این ترجمه راضی نیستم) که بودریار به درستی سیر تاریخی و اجتماعی این پدیده رو تبیین میکنه اتفاق میفته و ما تبدیل به انسانهای بی نشانِ نشانه دار میشیم که دیگران مارو میبینن اما شدیدتر از گذشته تنهاتریم
مقوله ی نمادین شدن
اگر حرفهای لاکان رو بپذیریم که امر واقع از واقعیت شدن خودش فرار میکنه و دایم درحال نمادین شدنه و امر واقع بیشتر و پیشتر بصورت ترومایی از کودکی شروع میشه و تا مرگ همراه ماست و اگرحرفهای گادامر رو بپذیریم که امرنمادین در واقع نوعی معنادار کردن جهان واقع است میتوان از این اجرا کاملن این هردو را برداشت کرد در واقع خود اجرا و کت واک در واقع نماد زندگی واقعیست و وجود دوربین نمادین کردن هرچه در قابِ چشم آن اتفاق میفتد که در خارج از آن امر واقع قابل بازسازی و بازیابی نیست خود دوربین در اجرا نمادین کردن دنیای مجازی امروز یا وجود چشمِ خدا در زندگی ماست و فیلم گرفتن از تماشاگران در انتها نمادین شدن تماشگر بعنوان بازیگر-تماشگر اجرا و زندگی واقعی ست و اجرا نمادین کردن زندگی و زوال این نوع روشِ زیستن میتونه باشه
البته مقولاتی مثل مصرف گرایی مدرن،سلطه مندی رسانه،از خود بیگانگی و پوچی زندگی فرا مدرن و چند مفهوم دیگر هم از اجرا قابل برداشته که بنظرم مهمترینهاش مفاهیم گفته شده در بالا بود

عرصه ی اجرا

تاتری فیزیکال(اگر اصطلاح رو درست انتخاب کرده باشم)-پانتومیم و تجربه گرا که با تکیه بر بدن بازیگر و یک مفهوم اولیه بدون داستان و متکی بر عنصر روایت تصویری به همراه موسیقی ونور های تند و ملتهب در قالب یک فشن شو قصد داره مراحل زیستن در عصر رسانه و فضای مجازی و ظهور و سقوط این سبک زندگی(یا نشون دادن دو روی سکه ی زندگی در عصر حاضر) رو نشون بده
وجود دوربین هندی کم که سعی داره زوایای مختلف پنهان اجرا رو نشون بده و گاهی تعمدا" سعی در اجبار تماشگر در جلب توجه به خودش بعنوان عنصری مستقل و حتا مسلط رو داره خیلی خوب و هوشمندانه ست و جایی که دوربین به پشت این بازی میره تا بازی در بازیِ جدیدی شکل بده و به نوعی سن اجرا رو گسترش بده و گاها" پاساژی در روند خسته کننده اجرا ایجاد کنه و خط مستقیم داستان رو بشکنه ترفند هوشمندانه ایه کما اینکه بدون حضور دوربین نمایش بشدت ابتر باقی می موند
موسیقی در تعیین نقاط اوج و کلیدی روایت و چرخشهای روایی بخصوص تفاوت ایجاد دو فضای متفاوت قبل و بعد از مراسم تشییع جنازه خوب عمل میکنه و تونسته حالتهای روانی التهاب و اضطراب و یاس و ترس رو در تماشاگر بخوبی ایجاد کنه
تقسیم روایت به دو تکه ی ظهور-اوج و زوال هوشمندانه ست بازیها و کارگردانی در بخش زوال بسیار بهتر و روند روایت بر روح و روان تماشاگر بسیار ماناتر دراومده
استفاده خوب از بدن بازیگران توسط کارگردان و استفاده ی بهینه ی خود بازیگران از بدن برای پیشبرد روایت قابل قبوله کما اینکه در صحنه هایی بدن براحتی حس انزجار و ترس و تحیر رو در تماشاگر تونسته در جهت درست روایت ایجاد کنه
از ایرادات اجرا هم میتونم بگم که طراحی لباس اصلن خوب نیست برای چنین اجرایی که عنصر لباس بنوعی به میزانسن و طراحی صحنه گره میخوره و مثلن با روی دوش انداختن کت روی شانه یا کلاه رو کج گذاشتن و بی سلیقه گی در پوشش که بنظر نمیاد عمدی باشه و بیشتر از تنگنا و عدم خلاقیت ناشی میشه، نمیشه به راحتی یجورایی رفع و رجوعش کرد عدم استفاده از زنان کاملن باعث ابتر شدن نمایش شده زن-پوشی بازیگران گنگ و نچسبه هرچند میشه ازش تئاویلی داشت اما بصرف تاویل پذیری هرچیزی رو نمیشه به خورد تماشاگر داد یا از ذوق کشف معناهای جدید نمیشه نمایش رو ثقیل و دیرهضم کرد نور هم خوب نیست کما اینکه نور پردازی هم هوشمندانه نیست بخصوص در نیمه ی اول اجرا، از دیگر ایرادات کشدار بودن و معلق نگهداشتن تماشاگر در همراهی با اثر بخصوص در حدود یک ربع اول بود که در نبود طراحی لباس مناسب و عدم استفاده ی درست از نور این تاثیر بیشتر هم می نمود بازیها پشت صحنه ی اجرا در جایی که دوربین به اون قسمت سرک میکشه خوب نیست و مصنوعی بنظر میرسه و با کلیت اجرا هماهنگی نداره
در انتها میتونم بگم اجرا برای من نه یک تاتر فیزیکال یا فلسفی و مفهومی یا حتا تاتر بلکه نوعی پاپ-آرت های مدرن(هنری به معنای واقعی عامه‌پسند زودگذر قابل گسترش کم هزینه قابل تولید انبوه جوان‌پسند هوشمندانه و فریبنده پرسروصدا و پرشور) بود که قصد مانایی نداره اما چون خصلت پاپ بودن از عصر مدرن تا هنوز ماناست و حتا با وجود رسانه و فضای مجازی گسترش و پیچیدگی بیشتری هم یافته بر ذهن تماشاگر تاثیر ماندنی میگذاره که با تموم شدن اجرا در ذهن تمام نمیشه و بصورت دلچسبی این فرم به نوع روایت قفل شده که کل اجرا رو همین فرم اعتلا بخشیده
خسه نباشید میگم به این گروه جوان و امیدوارم این راه رو در اجرای تاترهای تجربی و هوشمندانه ادامه بدن

البته از عوامل و کارگردان هم عذرخاهی میکنم که در انتهای اجرا وقتی بازیگران داشتن از تماشاگران فیلم میگرفتن بنده متقابلن از اونها(باوجود ممنوعیت این کار) شروع کردم به فیلم گرفتن(که با تذکر کارگردان هم روبرو شد) که در واقع من دنبال نوعی تکثر معنا بودم و حضور دوربین و نمادین و مبتذل شدن همه چیز توسط اون در همه ی زوایای پنهان و اشکار زیست انسان حتا در جایی که داری توسط دوربین نمایش به اسارت و وجد میای و نماد میشی در اون لحظه همون دام در دست تک تک تماشاگران هست که نمادی محکم از کلیت مفهوم همین اجراست
بنده بعد از اجرا فیلمهارو پاک کردم البته بعد از اینکه دزدکی چندبار دستپخت خودمو همراه خاهرزاده م که با من به تماشای اجرا اومده بو دیدیم