فرمالیته صدای آبان امروز تئاتر است
این را از این جهت می گویم که اثر به لحاظ مفهوم و معنا کاملاً در خدمت دوران خودش است، حال جالب تر آنجاست که با توجه به اتفاقات آبان ماه نمایش نمود بیرونی به شدت بیشتری هم پیدا می کند، نمودی که طبیعتا سخت بتوان در فضای بسته امروز تئاتر روی صحنه آورد، در تئاتری که آثار کمدی بیشتر به بیراهه رفته اند، یه کمدی از جنسی که هیچ تلاشی برای خندیدن نکند را میتوان غنیمت شمرد
فرمالیته بدون ضعف نیست، اثر شاید با طراحی صحنه بهتر و اجرا در سالنی بزرگتر اتفاقات به شدت زیباتری را تجربه می کرد، اما در حال حاضر باید آنچه روی صحنه واقع شده
... دیدن ادامه ››
بررسی کرد.
نمایشنامه: فرمالیته اثری است که در ابتدا به سلیقه مخاطب نهیب می زند، اثر هم راستا با آثار نیل سایمون و جرج اورول گام بر می دارد، هرچند در شخصیت پردازی کمی عقب تر حرکت کرده است، آنچه مبرهن است اینکه فرمالیته نوعی گروتسک وار از کمدی است که با پرداخت مستقیم به مسائل سیاسی به نوعی نمایشی کاملاً اعتراضی در زمانه خود مبدل می شود.
نمایشنامه بیش از جزیئات بر پایه کلیات پیش می رود و دورنمایی از وضعیت کنونی کشور را ارائه می دهد، حضور دشمنانی فرضی که همواره با وهم و بیم از آنها زیست می کنیم، نمود جامعه داخلی با مشاغلی که پیش فرض انتخاب شده و در پایان مشخصاً نشان دهنده آن است که هیچ کدام از این مشاغل به انتخاب افراد نبوده و همچون برچسبی به آنها منگنه شده است.
کشوری از 9 نفر جمعیت تشکیل شده است، از ابتدا با مقوله ای روبرو می شود به نام عدم منطق، بسته ها از مکانی نامعلوم می رسند و این قراردادی است که بسته شده است، شاید اگر نیازی به اعلام مکان یسته ها بود در متن اشاره کوچکی به آن می شد اما مهم منشا بسته ها نیستند، مهم اتفاقی است که آن بسته ها رقم می زنند، به نوعی بخشی از ابزورد متن را می توان در این بخش جستجو کرد.
متن به شدت بر پایه دیالوگهای مهم بنا شده، دیالوگ هایی که گاها آنقدر از لحاظ اطلاعات مخاطب را به رگبار می بندد که شاید برخی بخش ها را از دست بدهد. مثل آنجا که معلم به شهردار می گوید که نگهبان را برای ادامه تحصیل بفرستند و شهردار تحصیلات را برای معلم سم دانسته و می گوید که اگر نگهبان با سواد باشد ادست از کشتن انسانها بر می دارد، جایی دیگر از حذف می گویند و قاضی که اگر درست گفته باشم میگوید ما کسی را نمی کشیم وی را حذف می کنیم تا اون بمیره بدون اینکه اون رو کشته باشیم.
متن سرشار از ارجاعات است، ارجاعاتی که گاها واضح و شاید رو باشند و ما را به التهابات اخیر، اتفاقات سالهای اخیر رهنمون کند، و ارجاعاتی که در زیر لایه کاملا به دین و مذهب باز می گردد، زیر لایه های مذهبی که بیشتر در قوانین نمود پیدا می کند. پیش تر کرونوس را از صفری دیده بودم و همین مرا ترغیب به تماشای این اثر و خوانش نمایشنامه از وی کرد، شاید صفری هنوز به کمال در نگارش نرسیده باشد اما در اکثریت آثار خود سعی در خلق جهانی دارد که امضای وی است، جهانی فارغ از دغدغه های روزمره، به شخصه امیدوارم که وی بتواند با تجربه بیشتر در ادامه همین سبک را حفظ کند.
کارگردانی اثر در فرم و حرکت به شدت تمرین شده نشان می دهد، بزرگترین اشتباه کارگردان در انتخاب سالن اجرا است، شاید اگر نمایش در سالنی بزرگتر انتخاب میشد اتفاق بهتری می افتاد، هدایت بازیگران برای رسیدن به اجرایی که کمتر در تئاتر ایران تجربه می شود در نوع خود کار شده به نظر می رسد، نوع میزانسن و چیدمان توالت ها نیز جالب توجه است، اما نکته جالب آنجاست که دریچه هایی که بسته های مهم و آینده ساز کاراکترها از آنها بیرون می آید توالت هستند که خودش می تواند نوعی آرایه سیاسی ویژه داشته باشد.
بازیگری اثر اما شاید یکی از جذاب ترین بخش ها بود، بازیگران و نوع انرژی هم سطحهشان کاملاً به چشم می خورد، گاها برخی از بازیگران در بخش هایی از صحنه کمی از فضا دور می شوند و به نوعی به لاک خود فرو می روند اما ضرباهنگ اثر آنقدر بالاست که فرصت اشتباه نمی دهد، البته در برخی موارد صدای برخی از بازیگران به تماشاگران نمی رسد که امیدوارم در شب های آتی این مشکل مرتفع شود. به شخصه شاید نتوانم بازیگری را بهتر از سایرین بدانم زیرا هر کدام برای خود خصیصه ای ویژه دارند.
به طور کلی فرمالیته شاید یک شاهکار هنری نباشد، اما اثری کاملاً قابل دفاع بوده که به رسالت خود عمل می کند، به شخصه عقیده دارم در زمانه ای که همه واکنش ها به اتفاقات پیرامون به غر زدن، هشتگ گذاشتن و کمپین و چالش ختم می شود هنرمند اگر اعتراضی هم دارد باید آن را با هنر خود اعلام کند زیرا تاثیر طولانی مدت دارد.
در پایان امیدوارم این اثر در شرایط آرمانی تر روی صحنه برود، شاید با دکور بهتر و سالنی منظم و بهتر
با احترام
روزبه ساری
فارغ التحصیل روانشناسی بالینی