درود و خسته نباشید به تمام کسانی که برای این نمایش زحمت کشیدن،نمایشی که تو رو درگیر می کنه،شاید صدای آهسته برف،صدای خفقان و سکوت در برابر ظلم است،زنده به گور کردن نوزاد برای در امان ماندن از ریزش بهمن ،گرگ از بیرون نظاره گر بود و آدم های مفلوکی که منتظر بهار هستند،هر چند که فصل بهار هم دردی رو دوا نمیکنه.تو هم مثل نجمه برو شهر،اینجا نمون........گوشتی که آویزون بود با چاقو سلاخی (کشتن به طرز فجیع)رو به ما نشون میداد.زیرزمین خونه که نمادی از قبر هست مکانی ست برای زنده به گور کردن.......
این نمایش تا مدت ها با من هست