فولاد زرهی به نام دل تمام دار و ندارم را منهدم کرد..
تفسیر سرخی سیب زرد درخت انار!
کشور احساسم یخ سرد تابستان..
استخوان فولادی لب هایم نرم شد..
لبخندم معنی برگ عسلی درخت بید دارد!
چشمهایم
آکاردئونی بی صدا..
قدم های قلمم سربازی خسته!
ذهنم به تازگی شکار صیاد کپک زده..
دستان بی خستگی ام مفلوک..
اینجا اسبی برای پرواز ندارم..
گوشهایم سواد شنیدن ندارد!
رنگ آسمان چه بی رحمانه تاریک است..
من
شاید دیگر شعری نگویم . . .