در روز
از روز
تا روز
آغاز از ساعت
پایان تا ساعت
دارای سانس فعال
آنلاین
کمدی
کودک و نوجوان
تیوال | بابک نیستانکی درباره نمایش هتلی ها: همین الآن مصاحبه با ساناز بیان را گوش کردم. به خوبی در این مصاحبه توضی
SB > com/org | (HTTPS) localhost : 12:15:00
همین الآن مصاحبه با ساناز بیان را گوش کردم. به خوبی در این مصاحبه توضیح داده بود که این سالها در تئاترهایش تلاش کرده مخاطب را به سمت تأمل و تعمق در دردهای اجتماعی پیش ببرد و بعضی مواقع آشکارا احساسات و روح و روان تماشاگر را دردمند و اندوهگین کند و به قول خودش تئاترهایش این سالها به زخم نگاری نزدیک شده است. به راستی تئاترهای زیادی نیستند که چنین هدفی را دنبال میکنند و در این حد در رسیدن به این هدف موفق باشند.
شخصا این تئاتر را "در جستجوی خانه" دیدم. همه کاراکترها به نوعی به دنبال "خانه" نه به عنوان فضای فیزیکی بلکه به عنوان مأمن و پناهگاهی و فضایی گرم و عاطفی و صمیمی هستند تا به آرامش روحی برسند. "خانه" به این معنا یکی از محوریترین مفاهیم بشری است که در فیلمها، تئاترها و داستانهای گوناگون به آن پرداخته شده است.
همه عناصر اجرا از دکور، طراحی صحنه و لباس و گریم رئالیستی تا بازیهای زیبا و روان به قاعده و کاملا حساب شده بود و کاملا مشخص بود که برای هر یک از اینها و هماهنگی آنها وقت، فکر و انرژی بسیاری صرف شده است که کاملا هم به نتیجه رسیده و بر تماشاگر تاثیری جدی میگذارد.
ساناز بیان در بخش آخر مصاحبه خود میگوید (نقل به مضمون): تماشاگران تئاتر ما قصه گریز شده اند و در تئاترها به دنبال ساختارشکنی در روایت و روند قصه گویی هستند و نبود چنین ساختارشکنیهایی و تبعیت از "الگوی درام ارسطویی" کمی تو ذوق تماشاگر امروز تئاتر ایران میزند واقعا ما تماشاگران تئاتر چنین شده ایم؟! اگر اینطور باشد که باید در فهم زیبایی شناسی خود از تئاتر کمی تجدید نظر کنیم چون که هنوز درصد زیادی از شاخصترین تولیدات سینما و تئاتر جهان را هر سال آثار "قصه محور" با روایت "درام ارسطویی" تشکیل میدهند.
جناب. نیستانکی می شود در صورت امکان نقد تان به نما یش هتلی ها. چیست . منظورم مثال متن یا طراحی صحنه ان ؟ و موش تو پیت حلبی . بفر ماییدد. تشکر.
۰۹ آذر ۱۳۹۴
مدتی گذشته اما یادم هست که انتظار داشتم از آن شیشه ای که اتاق خواب را به پذیرایی مشرف میکرد خیلی بهتر بهره گرفته میشد در طول اجرا و ریتم کار به نظرم در ده دقیقه پایانی افت میکرد بویژه بعد از مونولوگ درخشان و پراحساس حمیدرضا آذرنگ به نظرم تئاتر همه برگهای بنده اش را رو کرده بود و اتفاق دراماتیکی در آن ده دقیقه پایانی روی نداد.
اتفاقا بازی تیپیکال آناهیتا همتی و سام کبودوند را دوست داشتم و هر دو هم زیبا و دلنشین بازی کردند و متناسب با کلیت اجرا
از موش تو پیت حلبی هم که مدتی گذشته و احتمالا نقدی در صفحه آن نوشته ام و بیش از آن چیزی برای گفتن ندارم
۱۰ آذر ۱۳۹۴
برای بهره بهتر از تیوال لطفا عضو یا وارد شوید