به قلمم سوگند،

به خون سیاهی که از حلقومش می چکد سوگند،

به رشحه ی خونی که از زبانش می تراود سوگند،

به ضجه های دردی که از سینه اش برمی آید سوگند...

که توتم مقدس ام را نمی فروشم، نمی کُشم، گوشت و خونش را نمی خورم، به دست زورش تسلیم نمی کنم، به کیسه ی زرش نمی بخشم، به سرانگشت تزویرش ... دیدن ادامه ›› نمی سپارم، دستم را قلم می کنم و قلمم را از دست نمی گذارم. چشمهایم را کور می کنم، گوشهایم را کر می کنم، پاهایم را می شکنم، انگشتانم را بند بند می برم، سینه ام را می شکافم، قلبم را می کُشم، حتی زبانم را می برم و لبم را می دوزم

اما قلمم را به بیگانه نمیدهم

به مناسبت روز قلم از دکتر شهید علی شریعتی مزینانی

خدایا به من توفیق تلاش در شکست

صبر در نومیدی ، رفتن بی همراه

فداکاری در سکوت، خوبی بی نمود

عشق بی هوس ، تنهایی در انبوه جمعیت

عطا کن.

دکتر شهید علی شریعتی مزینانی

با تو مسافر شب در اوج آسمانم

بی تو در این سکوت و تنهایی و زندانم

ای گل تازه که بویی زٍ وفا نیست تورا
التفاتی به اسیران بلا نیست تورا
ما اسیر غم و اصلا غم ما نیست تورا
با اسیر غم خود رحم چرا نیست تورا

ای گل تازه که بویی زٍ وفا نیست تورا
التفاتی به اسیران بلا نیست تورا
ما اسیر غم و اصلا غم ما نیست تورا
با اسیر غم خود رحم چرا نیست تورا

اینک اکنون قلب، چون طوطی شده

روز هایم غرقٍ کاکوتی شده

زندگانیم چه شاتوتی شده

لحظه هایم مملو از سیب و انار

قد من هم،چون لیلیپوتی شده

ای بانوی زیبا و قشنگ و مهربانم
ای هستی و عشق و جسم وجانم
ای لیلی من، گلم، نگارم
بی تو چه کنم، که بیقرارم
بانوی من ای گل بهارم
عمرم ، نفسم عزیز جانم
مجنون تو ام و غصه دارم