دیشب به تماشای این اثر نشستم. از همان ثانیه اول نظرم به دکور جلب شد. فضایی بسته و تاریک که باریکهای نور بر آن میتابید. هنگامی که خانم مهرجو وارد شدند کفششان برایم قابل توجه بود. کفش غیرعادی و مرموز جلوه میکرد که با فضا اثر بسیار همخوانی داشت. نسیمی در صحنه میوزید که پره های پنجره را حرکت میداد و همینطور مو های آشفته زن را. قطعا این طراحی دکور و نور پردازی ها به یادم خواهد ماند. موفق باشید به امید درخشش روز افزون.
در ابتدا خسته نباشید میگم به تمامی عوامل و بازیگران عالی بودید. نمایش کارگردان رو به همراه دوست عزیزی به تماشا نشستیم و هردو لذت بردیم. از همان صحنه آغازین اجرا نظرم به دکور جلب شد. خلاقانه و هوشمندانه بود. فاصله بازیگر با پرده به اندازهای بود که احساس میکردم چیزی میان ما نیست. حضور اشخاص بازی در محیطی مکعب گونه به شکل تلوزیون بسیار برایم حائز اهمیت و جالب بود. صدای رسای بازیگر نقش کارگردان همچنان در ذهنم قابل شنیدنه و هیچ گاه صحنهای که همچون ادیپ سعی داشت چشم هاش رو کور کنه از یادم نمیره. حرف زیاد هست اما به همین بسنده میکنم که بگم عمیقا خوشحالم از وقت و زمانی که صرف دیدن اجرا کردم. به امید دیدن آثاری خوب و ارزشمند همچون کارگردان در تمامی سالن های تهران...
من در دو نوبت این اثر رو دیدم. طراحی صحنه جالب و خلاقانه است. بازی بازیگران با در نظر گرفتن هنرجو بودنشان قابل قبول است. ریتم صحنه، بازی بازیگران و اتفاقات کند نمیشود که جزو ویژگی های مثبت این کار است. ولی به نظرم عوض شدن متن نمایشی به ارتقا پیدا کردن اون کمکی نکرده. از محتوا اثر کاسته و به کمدی بودن آن افزوده است. درکل از دیدنش لذت بردم. موفق باشید.