از دیدن این تئاتر لذت بردم و متوجه گذر زمان نشدم. البته نه به این معنی که این تئاتر یک شاهکاره ولی تماشای این تئاتر بسیار برای من لذتبخش بود. به همه ی عزیزان خسته نباشید میگم. در حال حاضر و در مقایسه با تئاترهایی که در تهران روی صحنه هستن، اگر بهترین نباشه، یکی از بهترین تئاترهای حال حاضر تهرانه. من نقاط ضعف و قوت این نمایش رو از دید شخصی خودم اینجا مینویسم.
نقاط قوت:
1- بازی روباه (بیتا)، خروس (هیوا)، شعبده باز (مجید) و مربی شیر (مهیار) کاملاً توی چشم بود و بسیار ازشون ممنونم که انقدر خوب نقششون رو بازی میکردن. البته نوزاد (میلاد) خیلی بازی خوبی داشت ولی چون دیالوگ نداشت، کمتر به چشم میومد
2- نورپردازی و گریم و لباس بازیگران (به جز شیر و اردک) بسیار خوب بود. استفاده از رنگ های مختلف توی صحنه بسیار به جا و متناسب با وقایع روی صحنه بود. لباس و گریم بازیگران خوب بود و به عنوان مثال خروس ها نه خیلی کارتونی بودن نه خیلی شبیه آدم.
3- قطعه های موسیقی استفاده شده، هم جذاب بودن و هم به جا استفاده شده بودن
4- هماهنگی بازیگرا خیلی خوب بود و توی یه اثر موزیکال با این تعداد کیو، کاملا مشخص بود که این میزان هماهنگی در نتیجه ی تمرین های طولانی به
... دیدن ادامه ››
دست اومده و بسیار قابل تحسین بود و به این خاطر به همه ی بچه ها تبریک و خسته نباشید میگم.
5- مضمون کار خوب بود. عالی نبود ولی کاملاً خوب و قابل قبول بود با توجه به محدودیت های موجود.
6- حرکات موزون بازیگران بسیار هماهنگ و جذاب بود.
7- دیالوگ ها و حرکات طنز بازیگران (حرکات کرگدن، دیالوگ های شعبده باز، فریادهای هماهنگ خروس ها و ...) بسیار به جا بود و خوب از تماشاچی خنده میگرفتن.
نقاط ضعف:
1- بازی ضعیف و به خصوص صداسازی بد کرگدن (مبینا). همینطور بازی پینوکیو (محمد) و جینا (آتوسا) با وجود اینکه شنیده بودم بازیگرای خوبی هستن، حداقل توی اجرایی که من دیدم خوب نبود. مادر دلقکها (میترا) و شیر (حسام) هم به نظر من بازی ضعیفی داشتن. البته شیر کلاً لباس و گریم خوبی نداشت. بازی فرشته (لیلی) هم واقعاً خوب نبود.
2- دیالوگ های سیاسی خیلی مستقیم بودن. به نظر من مفهوم مورد نظر اوشان توی اثر با توجه به نشانه و برخی دیالوگ های کلیدی کاملاً برای مخاطب قابل فهم بود و لازم نبود انقدر دیالوگ های مستقیم داشته باشه و این دیالوگ به نظر من و دوستانی که این نمایش رو باهاشون دیدم، اطلاعات اضافی بود. (اسپویل) به عنوان مثال دیالوگ های خداحافظی دختر خانواده دلقک ها خیلی واضح و مستقیم بود هر چند که من بیان بازیگرش رو دوس داشتم (نمیدونم اسم بازیگرش چیه).
3- (اسپویل) نقش خروس ها هر چند خیلی جذاب بود ولی بعضی جاها برای من قابل فهم نبود. یعنی اگه خبرچین بودن، چرا شعبده باز خبرچینی میکرد؟ اگه خبرچین نبودن و قرار بود در همه ی صحنه ها حضور داشته باشن، چطور توی همه ی صحنه ها با بقیه ی بازیگرا اینتراکشن داشتن؟ یعنی مثلا این چند شبی که پینوکیو مهمون چادرهای مختلف بود، چطور توی همه ی شب ها خروس ها حضور داشتن؟ اگه فقط بنا بر این بود که توی صحنه حضور داشته باشن، قاعدتاً باید بازیگر نامرئی باشن و وقتایی که حضورشون توی صحنه منطقی نیست، اینتراکشنی نداشته باشن.
4- نمایشنامه ضعیف بود و میتونست از اینی که بود، بهتر باشه. هیچ بخشی از نمایشنامه (اسپویل) به جز مرگ جینا و مشخص شدن راز درخت طلا، به نظر من نقطه ی قوت خاصی نداشت.
5- صدای آهنگ خیلی زیاد بود و موقع خوندن سرودها، با اینکه ردیف 4 نشسته بودم و نسبتاً به صحنه نزدیک بودم، در تمام آوازها بخی از متن شعر رو متوجه نمیشدم
در کل من از دیدن این اجرا بسیار لذت بردم و قراره یک یا دو بار دیگه هم برم ببینمش. اگر مثل یکی از دوستان من بیش از اندازه به مفهوم توجه نمی کنید و میتونید از فرم هم لذت ببرید، قطعاً دیدن این تئاتر رو پیشنهاد میکنم.