قبل از هر چیزی میخوام از زحمات عوامل نمایش ایرج زهره منوچهر تشکر کنم و بهشون خسته نباشید بگم
من تو زمینه تئاتر فنی نیستم که بخوام نقدی بنویسم اما بعد نمایش چندتا علامت سوال بزرگ تو ذهنم ایجاد شد
مثنوی زهره و منوچهر یه تراژدیه ولی روایت نمایش ۱۸۰ درجه برعکس بود و چرا به کمدی تبدیل شده بود
زهره الهه عشق و عاشقیه این که زهره میومد پیش ایرج میرزا و ابراز عجز و لابه میکرد به نظرم به دور از ذات اسطوره ای اونه تو یه سری جاها از نمایش این ذات اسطوره ای حفظ شده بود اما نفهمیدم چرا تو یه سری جاها این موضوع
... دیدن ادامه ››
رنگ میباخت
توی جزییات هم یه سری ریزکاری ها بود که باعث شد توجه من جلب بشه برای مثال یکی شو اشاره میکنم وقتی زهره برای اولین بار روی صحنه نمایش اومد چرا تیر عشق رو به سمت منوچهر پرتاب کرد؟ این تیر اگه سمت کسی پرتاب بشه اون شخص قطعا عاشق میشه ولی امتناع منوچهر از زهره نشون میده این تیر هیچ اثری نکرده (شاید بهتر میبود زهره اصلا این حرکت رو تو نمایش انجام نمیداد)
کیفیت صدا میتونست بهتر باشه بعضی جاها واقعا دیالوگ ها نامفهوم بود و من نمیفهمیدم فهمید بازیگرا یا خواننده ها چی دارن میگن
گذشته از این ها نمایش برای من تماشایی بود و ازش لذت بردم